♡love in hate♡
♡love in hate♡
p17
علامت ها
ا/ت+ کوک_ یونا= مامان کوک#
لینا€ چان× تهیونگ÷ جیون¥
ویو ا.ت
به زور بلندش کردم انداختم رو تختش...پتوشو پاره کردم و دستاشو بستم به تخت...وایسادم پایین تخت منتظر بودم بیدار شه ...کی هاکی بازی میکرد که من خبر نداشتم؟چقد چوبش خوشکله چجوری تزیینش کرده...سفارش داده؟ روش نوشته های مختلفی بود که انگاری تراشیده شدن..ولی اینا چیه؟LIH..LM...IGTاینا چیه؟؟مخففه؟؟انقد غرقشون شدم که زمام از دستم در رفت نفهمیدم پنجاه بار صدام زده
_ا/تتتتتتتت
+دردددد
*پا میشه میره کناره تخت وای میسه
+چته
_این چه کاریه؟
+کدوم
_اینکه بستیم به تخت
+خفه شو یدقه میگم اینا مخفف چیه
_به تو چه
+ادم باش
_کارتو بگو
+اها خوب شد یادم انداختی..راستی چرا اتاقت اینجوریه؟مرض داری مگه
_کارتو بگو منم باز کنن
+خب در مورد تهیونگ من تو لین..
_نمیخوام بشنوم
+دهنتو ببند
_گفتم نمیخوام گوش کنمم
+خودم میبندما
_بیا ببینم چه غلطی میخوای بکنی
+پسره ی صگه همه کس
_ها؟؟؟؟دارم حرف میزنم اوممممممم
*دهنشو با پارچه بست
+خب..ببینم سرت درد نگرفت؟
_هسانسهایتزنتسلد
+چی میگیی با سرت بگو اره یا نه
+دردت گرفت؟؟محکم زدم واقعا؟؟ببخشید..خوب داشتم میگفتم تهیونگ داداشمه لینا هم مامانت مجبورش کرد برات پاپوش درست کنه تا از قضیه ای که پدرتو کشته قسر در بره چون پدرت دیده مادرت داره بهش خیانت میکنه و منم اون صحنه رو دیدم میخواست بین مارو بهم بزنه تا من به تو نگم...تهیونگ و یونارم از هم جدا کرد و جوری نشون داد که تهیونگ مرده..خلاصه بگم منم باور کردم و رفتم بعد خواهرت اون شبی که تو پارک ولش کردی دیدیمش و رفتیم خونه همه چیو بمون گفت و تهیونگ داداشمه چه اشکالی داره بوسم کنه تو خودتم خواهرتو بوس کردی..سخنام تموم شد بازت میکنم
....ادامه دارد....
انتظار به پا پایان رسید و دوباره شروع شددددد.... یاح یاح یاح 🤣😁
p17
علامت ها
ا/ت+ کوک_ یونا= مامان کوک#
لینا€ چان× تهیونگ÷ جیون¥
ویو ا.ت
به زور بلندش کردم انداختم رو تختش...پتوشو پاره کردم و دستاشو بستم به تخت...وایسادم پایین تخت منتظر بودم بیدار شه ...کی هاکی بازی میکرد که من خبر نداشتم؟چقد چوبش خوشکله چجوری تزیینش کرده...سفارش داده؟ روش نوشته های مختلفی بود که انگاری تراشیده شدن..ولی اینا چیه؟LIH..LM...IGTاینا چیه؟؟مخففه؟؟انقد غرقشون شدم که زمام از دستم در رفت نفهمیدم پنجاه بار صدام زده
_ا/تتتتتتتت
+دردددد
*پا میشه میره کناره تخت وای میسه
+چته
_این چه کاریه؟
+کدوم
_اینکه بستیم به تخت
+خفه شو یدقه میگم اینا مخفف چیه
_به تو چه
+ادم باش
_کارتو بگو
+اها خوب شد یادم انداختی..راستی چرا اتاقت اینجوریه؟مرض داری مگه
_کارتو بگو منم باز کنن
+خب در مورد تهیونگ من تو لین..
_نمیخوام بشنوم
+دهنتو ببند
_گفتم نمیخوام گوش کنمم
+خودم میبندما
_بیا ببینم چه غلطی میخوای بکنی
+پسره ی صگه همه کس
_ها؟؟؟؟دارم حرف میزنم اوممممممم
*دهنشو با پارچه بست
+خب..ببینم سرت درد نگرفت؟
_هسانسهایتزنتسلد
+چی میگیی با سرت بگو اره یا نه
+دردت گرفت؟؟محکم زدم واقعا؟؟ببخشید..خوب داشتم میگفتم تهیونگ داداشمه لینا هم مامانت مجبورش کرد برات پاپوش درست کنه تا از قضیه ای که پدرتو کشته قسر در بره چون پدرت دیده مادرت داره بهش خیانت میکنه و منم اون صحنه رو دیدم میخواست بین مارو بهم بزنه تا من به تو نگم...تهیونگ و یونارم از هم جدا کرد و جوری نشون داد که تهیونگ مرده..خلاصه بگم منم باور کردم و رفتم بعد خواهرت اون شبی که تو پارک ولش کردی دیدیمش و رفتیم خونه همه چیو بمون گفت و تهیونگ داداشمه چه اشکالی داره بوسم کنه تو خودتم خواهرتو بوس کردی..سخنام تموم شد بازت میکنم
....ادامه دارد....
انتظار به پا پایان رسید و دوباره شروع شددددد.... یاح یاح یاح 🤣😁
۱۷.۰k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.