وقتی نمیدونست سیگار میکشی(همسر)
وقتی نمیدونست سیگار میکشی(همسر)
پارت ۱
ا.ت:ی ماه میشه سیگار میکشم کوک بخاطر تور کنسرتشون رفتن امریکا دو ماهی میشه
نمیتونستم دوریشو تحمل کنم روی اوردم به سیگار اولاش ی باهاش حال نمیکردم اما الان عادت کردم بهش
کوک ویو:/
دو ماه بود ا.ت رو ندیده بودم دلم خیل برلش تنگ شده بود گفتم بهش زنگ بزنم
کوک:الوو
ا.ت: الو سلام چطوری؟؟*سرد*
کوک:خوبم عشقم تو خوبی؟؟چیزی شده؟؟
ا.ت: نه برای چی ؟؟
کوک :هیچی ولش کن میخواستم ی خبر خوب بهت بدم
ا.ت: چی؟
کوک: میخواستم بگم تا سه روز دیگه ما میایم کارمون اینجا تموم شده
ا.ت:::با این حرف کوک انگار دنیا رو بهم دادن: هورررررراااااااا مرسی عشقم بهترین خبری بود ک بهم دادی
کوک: خواهش میکنم
بعد سه روز:/
کوک اومده بود منم باید میرفتم فرودگاه
رسیدم دم در دیدم کلی ادم جم شدن همشونم بخاطر اعضای خفن بی تی اس هست مخصوصا کوک من هورررراااا عشقم اومده
خوشحال و خندان رفدم داخل منتظر کوک بودم
بالاخره بعد کلی انتظار امد
کوک ویو:/
وقتی ا.ت رو دیدم انگار دنیارو بهم دادم چمدونمو گذاشتمو بدو بدو رفتم سمتش و بغلش کردم
بالخره بعد خوشامد گویی اومدیم خونه اعضا هم رفتم خونه خودشون
بعد سه ساعت:/
بعد کلی حرف زدن شامو خوریم و رفتیم که بخوابیم
من ی حسی داشتم نمیدونم چی بود میخواستم برم سیگار بکشم ولی نمیشد اگه کوک میفهمید چی
با کوک رفتیم رو تخت
کوک: میدونی خیلی دلم برات تنگ شده بود وقتی دیدمت خیلی خوشحال شدم
ا.ت: منم خیلی سخت بود دوریت و تحمل کنم بغضی داشتمو شکستم
ا.ت:اصن میدونی نمیخوام دیگه کار کنی نمیتوام دیگه ازم دور باشی
کوک: گریه نکن عشقم دیگه خودت میدونی دیگه کارمه نمیتونن انجامش ندم ولی سعی میکنم بیشتر بهت توجه کنم باشه ؟؟
ا.ت: باشه بعد بوسم کرد و تو بغلش خوابیدم
بعد ی ساعت بیدار شدم دیدم کوک خوابه بهترین موقعس برم سیگارمو بکشم...
🫂🖇💜
پارت ۱
ا.ت:ی ماه میشه سیگار میکشم کوک بخاطر تور کنسرتشون رفتن امریکا دو ماهی میشه
نمیتونستم دوریشو تحمل کنم روی اوردم به سیگار اولاش ی باهاش حال نمیکردم اما الان عادت کردم بهش
کوک ویو:/
دو ماه بود ا.ت رو ندیده بودم دلم خیل برلش تنگ شده بود گفتم بهش زنگ بزنم
کوک:الوو
ا.ت: الو سلام چطوری؟؟*سرد*
کوک:خوبم عشقم تو خوبی؟؟چیزی شده؟؟
ا.ت: نه برای چی ؟؟
کوک :هیچی ولش کن میخواستم ی خبر خوب بهت بدم
ا.ت: چی؟
کوک: میخواستم بگم تا سه روز دیگه ما میایم کارمون اینجا تموم شده
ا.ت:::با این حرف کوک انگار دنیا رو بهم دادن: هورررررراااااااا مرسی عشقم بهترین خبری بود ک بهم دادی
کوک: خواهش میکنم
بعد سه روز:/
کوک اومده بود منم باید میرفتم فرودگاه
رسیدم دم در دیدم کلی ادم جم شدن همشونم بخاطر اعضای خفن بی تی اس هست مخصوصا کوک من هورررراااا عشقم اومده
خوشحال و خندان رفدم داخل منتظر کوک بودم
بالاخره بعد کلی انتظار امد
کوک ویو:/
وقتی ا.ت رو دیدم انگار دنیارو بهم دادم چمدونمو گذاشتمو بدو بدو رفتم سمتش و بغلش کردم
بالخره بعد خوشامد گویی اومدیم خونه اعضا هم رفتم خونه خودشون
بعد سه ساعت:/
بعد کلی حرف زدن شامو خوریم و رفتیم که بخوابیم
من ی حسی داشتم نمیدونم چی بود میخواستم برم سیگار بکشم ولی نمیشد اگه کوک میفهمید چی
با کوک رفتیم رو تخت
کوک: میدونی خیلی دلم برات تنگ شده بود وقتی دیدمت خیلی خوشحال شدم
ا.ت: منم خیلی سخت بود دوریت و تحمل کنم بغضی داشتمو شکستم
ا.ت:اصن میدونی نمیخوام دیگه کار کنی نمیتوام دیگه ازم دور باشی
کوک: گریه نکن عشقم دیگه خودت میدونی دیگه کارمه نمیتونن انجامش ندم ولی سعی میکنم بیشتر بهت توجه کنم باشه ؟؟
ا.ت: باشه بعد بوسم کرد و تو بغلش خوابیدم
بعد ی ساعت بیدار شدم دیدم کوک خوابه بهترین موقعس برم سیگارمو بکشم...
🫂🖇💜
۵۲.۰k
۱۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.