پارت(¹⁶)
پارت(¹⁶)
صبح:/
یونا: بیدار شدم رفتم بیرون دیدیم جیمن داره صبونه اماده میکنه خیلی کیوت شده بود رفتم پشتش ی پخ کردم بنده خدا ترسید
جیمین:یا هفت تن ال بنگ تن چرا اینطوری میای😲 ترسیدم
یونا:🤣🤣🤣🤣 خیلی خوب بود 🤣🤣🤣
جیمین:چیا ترسوندن من خنده داره؟؟
یونا: عاره خیلی کیوت شده بودی
جیمین: ولش کن بیا صبونه بخوریم
یونا:اومممممممم معلومه خیلی خوشمزس 😋
جیمین: معلومه ... هر چی من درست میکنم خیلی خوبه😎
یونا:اعتماد به نفس نیست که از سقف زده بیرون
جیمین: ولش کن بیا بخور ببین خوبه یا نه
یونا .. نشستیم صبونمونو خوردیم
یونا:مرسی جیمین شی خیلی خوب بود
ببخشید که بهت زحمت دارم
جیمین: این په حرفسه زحمت چیه
راستی ی چیزی میخوام بهت بگم
یونا: چی؟؟
جیمین ویو:/
میخوام بهش بگم اگه خواست قبول میکنه اگرم منو نخواست که قبول نمیکنه
جیمین:امممممممم
یونا: چیزس شده؟؟؟
جیمین: راستش .... راستش..
یونا:: راستش چی؟؟
جیمین: من .. من.. من دوست دارم ❤
یونا:: چییییی الان چی گفت واییییییی
جیمین: میدونم بهم علاقه نداری ولی.....
با کار یونا حرف جیمین نصفه موند
اون....اون.... منو بوسید
پس ینی جوایش مثبته
اون شچماشو بسته بود داشت از بوسمون لذت میبرد منم چشامو بستمو همراهیش کردم
بعد چند مین ازم جدا شد سرشو انداخت پایین انگار خجالت کشیده بود
جیمین:ای کلک کارتو میکنی و بعد خجالت میکشی؟؟🤣🤣
ولی الان مطمئن شدم برای خودمی میخواگ زود تر این خبرو به همه بدم
یونا:😁 ولی به نظرت زود نیس؟؟
جیمین: زوده؟؟؟من کلی منتظر این لحظه بوم چی میگی تو
یونا: ولی اگه ارمیا موافق نباشن چی
صبح:/
یونا: بیدار شدم رفتم بیرون دیدیم جیمن داره صبونه اماده میکنه خیلی کیوت شده بود رفتم پشتش ی پخ کردم بنده خدا ترسید
جیمین:یا هفت تن ال بنگ تن چرا اینطوری میای😲 ترسیدم
یونا:🤣🤣🤣🤣 خیلی خوب بود 🤣🤣🤣
جیمین:چیا ترسوندن من خنده داره؟؟
یونا: عاره خیلی کیوت شده بودی
جیمین: ولش کن بیا صبونه بخوریم
یونا:اومممممممم معلومه خیلی خوشمزس 😋
جیمین: معلومه ... هر چی من درست میکنم خیلی خوبه😎
یونا:اعتماد به نفس نیست که از سقف زده بیرون
جیمین: ولش کن بیا بخور ببین خوبه یا نه
یونا .. نشستیم صبونمونو خوردیم
یونا:مرسی جیمین شی خیلی خوب بود
ببخشید که بهت زحمت دارم
جیمین: این په حرفسه زحمت چیه
راستی ی چیزی میخوام بهت بگم
یونا: چی؟؟
جیمین ویو:/
میخوام بهش بگم اگه خواست قبول میکنه اگرم منو نخواست که قبول نمیکنه
جیمین:امممممممم
یونا: چیزس شده؟؟؟
جیمین: راستش .... راستش..
یونا:: راستش چی؟؟
جیمین: من .. من.. من دوست دارم ❤
یونا:: چییییی الان چی گفت واییییییی
جیمین: میدونم بهم علاقه نداری ولی.....
با کار یونا حرف جیمین نصفه موند
اون....اون.... منو بوسید
پس ینی جوایش مثبته
اون شچماشو بسته بود داشت از بوسمون لذت میبرد منم چشامو بستمو همراهیش کردم
بعد چند مین ازم جدا شد سرشو انداخت پایین انگار خجالت کشیده بود
جیمین:ای کلک کارتو میکنی و بعد خجالت میکشی؟؟🤣🤣
ولی الان مطمئن شدم برای خودمی میخواگ زود تر این خبرو به همه بدم
یونا:😁 ولی به نظرت زود نیس؟؟
جیمین: زوده؟؟؟من کلی منتظر این لحظه بوم چی میگی تو
یونا: ولی اگه ارمیا موافق نباشن چی
۱۸۷.۹k
۱۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.