🄹🄴🄾🄽
با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم صورتمو شستم و لباس خوابم رو با ست سفید نباتی عوض کردم و از کشو قرص برداشتم و خوردم رفتم پایین همه سر میز نشسته بودن منم رفتم نشستم کنار جونگکوک
ب.کوک: صبحت بخیر دخترم چطوری؟
کانیا: همچنین ممنون خوبم فقط یکم سردرد دارم
جونگکوک: قرص میخوای
کانیا: نه خوردم
م.کوک: جونگکوک ما داریم میریم ایتالیا میای؟
جونگکوک: نه مامان من گجا بیام کار دارم
(اسم خواهر کوک لیساس)
لیسا: داداش بیایین دیگه منم میخوام با کانیا وقت بگذرونم
جونگکوک: کانیا اوکی بده میایم
کانیا: من مشکلی ندارم
جونگکوک: اره میاییم
لیسا: کانیا یه بار هایی داره فقط برای خراب بازی ساخته شده هرشب میبرمت
جونگکوک: بنظرت میزارم عشقمو ببری بار؟
لیسا: ایششش
کانیا: اوکی ساعت چند میریم
ب.کوک: خب یساعت دیگه پرواز داریم
کانیا:باشه
پرش زمانی به ایتالیا:
توی اتاقمون مشغول حرف زدن با دوستم بودم
جیا:خیلی خری که منو نبردی
کانیا: میدونم بدون تو بم خش نمیگذره
جیا: اوکی حقته
جونگکوک: با کی حرف میزنی
جیا: ایششش باز این صگ اومد
کانیا: با دوستمممم
جونگکوک: قطع کن داریم میریم بیرون
کانیا: من سرم درده نمیام
جونگکوک: نمیخوام دوباره تکرار کنم
کانیا: ایششش ایکبیری
جونگکوک: شنیدم چی بلغور کردی
کانیا: گفتم ک بشنوی
جیا: اوک بای
قطع کرد
جونگکوک دستمو گرفت و باهم رفتیم پایین توی رستوران هتل
همه سر میز نشسته بودن و حرف میزدن
ماهم بهشون ملحق شدیم
ب.کوک: خوش اومدین
کانیا: ممنون
م.کوک:میخواییم بریم جزیره البا.
جونگکوک: مامان تازه رسیدیم
شت من سرم داره میترکه اینا راجب جزیره حرف میزنن
جونگکوک: عشقم چیزی شده نگران بنظر میای
کانیا: سرم خیلی درد میکنه اما چیزی نی خوب میشه یکم استراحت کنم
جونگکوک دستشو دور کمرم گرفتم و منو به خودش نزدیک کرد اللن توی بغلشممم
و توی چشمام نگاه کرد
جونگکوک: میخوای بریم توی اتاق؟اونجا میدونم چه چیزی سردرت رو خوب میکنه
کانیا: نه
جونگکوک: بگیر بخواب
کانیا: اینجا؟
کتشو در اورد داد دورم و سرمو شونش گزاشت بدنش چقدر گرمه ارامش بخشه....سیاهی مطلق
از خواب بیدار شدم توی اتاقمون بودم وای چقدر راحت خوابیدمممم انگار بعد سالها خوابیدممم
جونگکوک: بلاخره بیدار شدی خانم خوش خواب
کانیا: اهومممم
جونگکوک: فلیکس جونت زنگ زد
کانی: جواب دادی؟
جونگکوک:نه
کانیا: اوکی پس ماماننت اینا،؟
جونگکوک: اونا رفتن. قایق گرفتم خودمون باهم بریم
کانیا: واقعا؟
جونگکوک: اهوممم
کانیا:باشههه
جونگکوک: اماده باش
کانیا: حق نداری بهم دستور بدی
جونگکوک:مودی....
ادامه دارد....
&ویو هتل از بالا &
&اتاق هتل که کانکوک توشن&
&استایل کانیا&
ب.کوک: صبحت بخیر دخترم چطوری؟
کانیا: همچنین ممنون خوبم فقط یکم سردرد دارم
جونگکوک: قرص میخوای
کانیا: نه خوردم
م.کوک: جونگکوک ما داریم میریم ایتالیا میای؟
جونگکوک: نه مامان من گجا بیام کار دارم
(اسم خواهر کوک لیساس)
لیسا: داداش بیایین دیگه منم میخوام با کانیا وقت بگذرونم
جونگکوک: کانیا اوکی بده میایم
کانیا: من مشکلی ندارم
جونگکوک: اره میاییم
لیسا: کانیا یه بار هایی داره فقط برای خراب بازی ساخته شده هرشب میبرمت
جونگکوک: بنظرت میزارم عشقمو ببری بار؟
لیسا: ایششش
کانیا: اوکی ساعت چند میریم
ب.کوک: خب یساعت دیگه پرواز داریم
کانیا:باشه
پرش زمانی به ایتالیا:
توی اتاقمون مشغول حرف زدن با دوستم بودم
جیا:خیلی خری که منو نبردی
کانیا: میدونم بدون تو بم خش نمیگذره
جیا: اوکی حقته
جونگکوک: با کی حرف میزنی
جیا: ایششش باز این صگ اومد
کانیا: با دوستمممم
جونگکوک: قطع کن داریم میریم بیرون
کانیا: من سرم درده نمیام
جونگکوک: نمیخوام دوباره تکرار کنم
کانیا: ایششش ایکبیری
جونگکوک: شنیدم چی بلغور کردی
کانیا: گفتم ک بشنوی
جیا: اوک بای
قطع کرد
جونگکوک دستمو گرفت و باهم رفتیم پایین توی رستوران هتل
همه سر میز نشسته بودن و حرف میزدن
ماهم بهشون ملحق شدیم
ب.کوک: خوش اومدین
کانیا: ممنون
م.کوک:میخواییم بریم جزیره البا.
جونگکوک: مامان تازه رسیدیم
شت من سرم داره میترکه اینا راجب جزیره حرف میزنن
جونگکوک: عشقم چیزی شده نگران بنظر میای
کانیا: سرم خیلی درد میکنه اما چیزی نی خوب میشه یکم استراحت کنم
جونگکوک دستشو دور کمرم گرفتم و منو به خودش نزدیک کرد اللن توی بغلشممم
و توی چشمام نگاه کرد
جونگکوک: میخوای بریم توی اتاق؟اونجا میدونم چه چیزی سردرت رو خوب میکنه
کانیا: نه
جونگکوک: بگیر بخواب
کانیا: اینجا؟
کتشو در اورد داد دورم و سرمو شونش گزاشت بدنش چقدر گرمه ارامش بخشه....سیاهی مطلق
از خواب بیدار شدم توی اتاقمون بودم وای چقدر راحت خوابیدمممم انگار بعد سالها خوابیدممم
جونگکوک: بلاخره بیدار شدی خانم خوش خواب
کانیا: اهومممم
جونگکوک: فلیکس جونت زنگ زد
کانی: جواب دادی؟
جونگکوک:نه
کانیا: اوکی پس ماماننت اینا،؟
جونگکوک: اونا رفتن. قایق گرفتم خودمون باهم بریم
کانیا: واقعا؟
جونگکوک: اهوممم
کانیا:باشههه
جونگکوک: اماده باش
کانیا: حق نداری بهم دستور بدی
جونگکوک:مودی....
ادامه دارد....
&ویو هتل از بالا &
&اتاق هتل که کانکوک توشن&
&استایل کانیا&
۶.۴k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲