ادامه پارت
𝖒𝖆𝖋𝖎𝖆 𝖒𝖆𝖘𝖐.. ادامه پارت 5
.....
با باز کردن در نگاهی به محیط اتاق انداختن
اتاق خیلی بهم ریخته بود
یونیفرم پایگاه روی مبل پرت شده بود و تعدادی کاغذ درهم ریخته روی میز ولو شده..
سونگهون نگاهی به هیسونگ انداخت..
^میگم هیونگ..
و دوباره نگاه رقت انگیزی به محیط اطرافش انداخت..
^ اینجا ..از اتاق من و نیکی بدتره که..
- موافقم. موندم صاحب این دفتر کیه!..
اینجا از خونه خوک کثیف تره..
دو دختر درحالی که زیر میز توی خودشون حمع شده بودن بهم نگاه میکردن به آرومی نفس میکشیدن..
جنیس با زمزمه ملایمی که فقط یوری بشنوه گفت..
£ یوری..اینا مشکوکن،صداش مثل صدای هیچ یک از افراد پایگاه نی..
" آره .. ولی خیلی میخوام اونی که گفت لونه خوک رو بکنم تو...
ادامه حرفش با انگشتای جنیس که به علامت سکوت بود متوقف شد..
و مجدد صدایی از اتاق اومد..
صدای همون پسری که با خرف موجب خشم یوری شده بود.
-سونگهون..بیا سریع اونو پیدا کنیم و بریم .
با اتمام جمله چشم های جنیس و یوری درشت شد..
منظورش چی بود؟!
اونا کی هستن!
سونگهون! پس اسم اون پسر که اون یکی رو هیونگ صدا زد سونگهون بود..
یوری با علامتی به جنیس فهموند که با یه استراتژی مناسب کار رو تموم کنن..
صدای بوت های مردانه به مدام نزدیک تر میشد..
عرق کوچکی از پیشونی دختر چکید..
دستاش رو روی دهنش گذاشت تا صدایی تولید نکنه..
یوری هم دست کمی از جنیس نداشت..
زمانی که صدای پا تقربیا موقف شد.
یوری با علامتی به جنیس فهموند که وقتشه..
^ اینجا یه چیزی مشکوک-
با پرتاب شدن خودکار و برخورد با صورتش حرف نصفه موند
قسمتی که مسیر خودکار از کنار گونه پسر رد می شد
با رنگ قرمز زینت پیدا کرد..
قطره خونی از کونه اش چکید ..
اما...
با حس سردی جسمی توی جاش موند.
£ برنگرد..وگرنه این کارتک رگت رو پاره میکنه..
#نقاب_مافیا
.....
با باز کردن در نگاهی به محیط اتاق انداختن
اتاق خیلی بهم ریخته بود
یونیفرم پایگاه روی مبل پرت شده بود و تعدادی کاغذ درهم ریخته روی میز ولو شده..
سونگهون نگاهی به هیسونگ انداخت..
^میگم هیونگ..
و دوباره نگاه رقت انگیزی به محیط اطرافش انداخت..
^ اینجا ..از اتاق من و نیکی بدتره که..
- موافقم. موندم صاحب این دفتر کیه!..
اینجا از خونه خوک کثیف تره..
دو دختر درحالی که زیر میز توی خودشون حمع شده بودن بهم نگاه میکردن به آرومی نفس میکشیدن..
جنیس با زمزمه ملایمی که فقط یوری بشنوه گفت..
£ یوری..اینا مشکوکن،صداش مثل صدای هیچ یک از افراد پایگاه نی..
" آره .. ولی خیلی میخوام اونی که گفت لونه خوک رو بکنم تو...
ادامه حرفش با انگشتای جنیس که به علامت سکوت بود متوقف شد..
و مجدد صدایی از اتاق اومد..
صدای همون پسری که با خرف موجب خشم یوری شده بود.
-سونگهون..بیا سریع اونو پیدا کنیم و بریم .
با اتمام جمله چشم های جنیس و یوری درشت شد..
منظورش چی بود؟!
اونا کی هستن!
سونگهون! پس اسم اون پسر که اون یکی رو هیونگ صدا زد سونگهون بود..
یوری با علامتی به جنیس فهموند که با یه استراتژی مناسب کار رو تموم کنن..
صدای بوت های مردانه به مدام نزدیک تر میشد..
عرق کوچکی از پیشونی دختر چکید..
دستاش رو روی دهنش گذاشت تا صدایی تولید نکنه..
یوری هم دست کمی از جنیس نداشت..
زمانی که صدای پا تقربیا موقف شد.
یوری با علامتی به جنیس فهموند که وقتشه..
^ اینجا یه چیزی مشکوک-
با پرتاب شدن خودکار و برخورد با صورتش حرف نصفه موند
قسمتی که مسیر خودکار از کنار گونه پسر رد می شد
با رنگ قرمز زینت پیدا کرد..
قطره خونی از کونه اش چکید ..
اما...
با حس سردی جسمی توی جاش موند.
£ برنگرد..وگرنه این کارتک رگت رو پاره میکنه..
#نقاب_مافیا
- ۳.۶k
- ۱۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط