فیک عشق غمارباز
پارت۴
گلوریا: از پله ها رفتم پایین و نشستم سر میز و اصلا گرسنم نبود ولی به زور خوردم
جونگ کوک: من میرم بیرون
گلوریا: به سلامت😒ایشالله بر نگردی
وقتی رفت بلند شدم و رفتم قشنگ همجارو ببینم....از همین پایین شروع میکنم.....یکی یکی اتاقارو گشتم ................اهه هیچی اینجا نبود بهتره برم بالارم بگردم.............
یه ساعت بعد
اهههه هیچی پیدا نکردم فقط اون اتاقه...اون درش شیشتا قفل داره اما واسه چی....حتما توش یه مدرکی هستش که بدردم بخوره ولی اخه چطوری بازش کنم 😧😦
خدمتکار: خوش امدید اقا
گلوریا: اوههه اینکه اومد بهتره برم تو اتاق
جونگ کوک: اون دختر کجاس؟
خدمتکار: اقا تو اتاقشونن
جونگ کوک: خیلی خب به بقیه خدمتکار را هم بگو بیان مارشون دارم
خدمتکار: چشم
گلوریا: اینجا بشنیم خوبه....
اوه اومد
جونگ کوک: دیدم نشسته رو صندلی و داره یچزی میکشه.............
گلوریا: سلام بلد نیستی😒
جونگ کوک: تو باید سلام کنی نه من.............بیا پایین کارت دارم
گلوریا: چیکارم داری
جونگ کوک: گفتم بیا پایین
گلوریا: رفتم پایین همه خدمتکارا وایساده بودن بغل هم بعد چند دقیقه جونگ کوکم اومد
جونگ کوک: خیلی خب......امروز یه خدمتکار دیگه هم به شما اضافه میشه و شما باید به اون بیشتر کار بدید فهمیدیدد؟؟؟
همه خدمتکارا: بلهه
جونگ کوک: خب اون خدمتکار جدید اینههه(منظورش گلوریا بود)
گلوریا: چییییییی؟؟؟
جونگ کوک: بله گلوریا
حالا هم برید سرکارتون
گلوریا: همه رفتن فقط من مونده بودم
جونگ کوک: تو هم برو بکارت برس، کار جدیدت
گلوریا: من میگفتم تو عوضی هستی اما الان قشنگ مطمئن شدم که یه ادم عوضی که هیچی از عوضیم اونورطری
جونگ کوک: گمشو برو سرکارت
رز: این دختره همونی نیست که قبلا پلیس بوده !!!!!
جونگ کوک سلام
جونگ کوک: عه رز تویی..خوش اومدی....بشین
رز: بالاخره تونستم ببینمت خیلی وقت بود تورو ندیده بودم
جونگ کوک: اره خیلی وقته
رز: راستی......این دختره که الان رفت همون......
جونگ کوک: اره اون همونه ، رز: اما جونگ کوک چرا باهاش اینکارو میکنی
جونگ کوک: خیلی پروعه اول تو غمار منو شکست داد بعدم هی پرو بازی در میاره باید بفهمه با کی در افتادع
رز: ولب کارت درست نیست
جونگ کوک: حالا ول کن با تهیونگ......
رز: هیچی فعلا نتونستم بهش بگم که دوسش دارم
جونگ کوک: چرا نمیزاری من بهش بگم
رز: سعی نکن اون منو دوس نداره
جونگ کوک: هوفففففف...باشه هرجور خودت راحتی
رز: راستی فردا شب اقای کیم برای یه مهمونی دعوتت کرده میری ؟؟؟
جونگ کوک: اره میدونم......شاید رفتم
رز: باشه.......جونگ کوک من دیگه باید برم
جونگ کوک: باشه برو.....بای
رز: بای
جونگ کوک: کاشکی میدونستی من دوست دارم.......ولب رز تو همش میگی تهیونگ اون حتی به تو نگاهم نمیکنه
گلوریا: از پله ها رفتم پایین و نشستم سر میز و اصلا گرسنم نبود ولی به زور خوردم
جونگ کوک: من میرم بیرون
گلوریا: به سلامت😒ایشالله بر نگردی
وقتی رفت بلند شدم و رفتم قشنگ همجارو ببینم....از همین پایین شروع میکنم.....یکی یکی اتاقارو گشتم ................اهه هیچی اینجا نبود بهتره برم بالارم بگردم.............
یه ساعت بعد
اهههه هیچی پیدا نکردم فقط اون اتاقه...اون درش شیشتا قفل داره اما واسه چی....حتما توش یه مدرکی هستش که بدردم بخوره ولی اخه چطوری بازش کنم 😧😦
خدمتکار: خوش امدید اقا
گلوریا: اوههه اینکه اومد بهتره برم تو اتاق
جونگ کوک: اون دختر کجاس؟
خدمتکار: اقا تو اتاقشونن
جونگ کوک: خیلی خب به بقیه خدمتکار را هم بگو بیان مارشون دارم
خدمتکار: چشم
گلوریا: اینجا بشنیم خوبه....
اوه اومد
جونگ کوک: دیدم نشسته رو صندلی و داره یچزی میکشه.............
گلوریا: سلام بلد نیستی😒
جونگ کوک: تو باید سلام کنی نه من.............بیا پایین کارت دارم
گلوریا: چیکارم داری
جونگ کوک: گفتم بیا پایین
گلوریا: رفتم پایین همه خدمتکارا وایساده بودن بغل هم بعد چند دقیقه جونگ کوکم اومد
جونگ کوک: خیلی خب......امروز یه خدمتکار دیگه هم به شما اضافه میشه و شما باید به اون بیشتر کار بدید فهمیدیدد؟؟؟
همه خدمتکارا: بلهه
جونگ کوک: خب اون خدمتکار جدید اینههه(منظورش گلوریا بود)
گلوریا: چییییییی؟؟؟
جونگ کوک: بله گلوریا
حالا هم برید سرکارتون
گلوریا: همه رفتن فقط من مونده بودم
جونگ کوک: تو هم برو بکارت برس، کار جدیدت
گلوریا: من میگفتم تو عوضی هستی اما الان قشنگ مطمئن شدم که یه ادم عوضی که هیچی از عوضیم اونورطری
جونگ کوک: گمشو برو سرکارت
رز: این دختره همونی نیست که قبلا پلیس بوده !!!!!
جونگ کوک سلام
جونگ کوک: عه رز تویی..خوش اومدی....بشین
رز: بالاخره تونستم ببینمت خیلی وقت بود تورو ندیده بودم
جونگ کوک: اره خیلی وقته
رز: راستی......این دختره که الان رفت همون......
جونگ کوک: اره اون همونه ، رز: اما جونگ کوک چرا باهاش اینکارو میکنی
جونگ کوک: خیلی پروعه اول تو غمار منو شکست داد بعدم هی پرو بازی در میاره باید بفهمه با کی در افتادع
رز: ولب کارت درست نیست
جونگ کوک: حالا ول کن با تهیونگ......
رز: هیچی فعلا نتونستم بهش بگم که دوسش دارم
جونگ کوک: چرا نمیزاری من بهش بگم
رز: سعی نکن اون منو دوس نداره
جونگ کوک: هوفففففف...باشه هرجور خودت راحتی
رز: راستی فردا شب اقای کیم برای یه مهمونی دعوتت کرده میری ؟؟؟
جونگ کوک: اره میدونم......شاید رفتم
رز: باشه.......جونگ کوک من دیگه باید برم
جونگ کوک: باشه برو.....بای
رز: بای
جونگ کوک: کاشکی میدونستی من دوست دارم.......ولب رز تو همش میگی تهیونگ اون حتی به تو نگاهم نمیکنه
۲۵۶.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.