فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁸³
ویو ا.ت
قبل از اینکه برم خونه ی مامان رفتم خونه ی خودم چنددست لباس برداشتم با وسایل مورد نیازم یه ربعی طول کشید بعد رفتم خونه ی مامان
جونگکوک و مامان روی مبل نشته بودن داشتن فیلم میدیدن
رفتم سمت اتاقم وسایلمو گذاشتم توی اتاق کاپشنمو در آوردم برگشتم دیدم که جونگکوک پشت سرم وایساده
_یه ربع کجا بودی؟(اخم)
+رفتم خونه ی خودم وسایلمو برداشتم
_چرا بهم خبر ندادی؟
+فقط رفتم خونه وسایلمو برداشتم آمدم چرا باید خبر می دادم؟
_از این به بعد هر جا میری باید بهم بگی
+اما...(مامانشون صدا میزنه)
^بچه ها کجاید؟
_آمدیم مامان
(ا.ت جونگکوک از اتاق میرن بیرون پیش مامانشون میشینن فیلم میبین ا.ت میره خوراکی میاره میخورن)
ویو ا.ت
یه یک ساعتی داشتیم فیلم میدیدیم ساعت تقریبا ۶عصر شده بود
از جام بلند شدم رفتم حموم دوش گرفتم
بعد یه ۴۵ دیقه آمدم بیرون رفتم توی اتاق خودم لباس راحتی پوشیدم(اسلاید۲)
موهامو خشک کردم رفتم از اتاق بیرون
بعد جونگکوک رفت حموم
مامان هنوز داشت فیلم میدید منم رفتم با مامان فیلم دیدم
از جام بلند شدم رفتم توی اتاقم وسایلمو چیدم تموم که شد رفتم بیرون
جونگکوک هم آمده بود بیرون
رفتم توی آشپز خونه شروع کردم به غذا پختن
جونگکوک هم کمکم کرد
وقتی تموم شد
جونگکوک رفت میز رو چید منم شام رو بردم سر میز
با مامان و جونگکوک شام خوردیم
خیلی خوب بود مثل قبلا شده بود که سه نفری زندگی میکردیم
واقعا خیلی دلم برای اون روزا تنگ شده بود
*چند ساعت بعد
ویو ا.ت
شام خوردن تموم شد با جونگکوک میز رو جمع کردیم
من ظرف ها رو شستم جونگکوک با مامان داشتن سریال میدیدن
من غذا زیاد پخته بودم یکمیش موند ظرف برداشتم غذا ها رو ریختم غذا توی یخچال
چتی گوجیجا درست کردم بردم با مامان و جونگکوک خوردم
فیلم دیدیم
رفتم پاسور آوردم با مامان و جونگکوک بازی کردم
خیلی خوب بود
تا ساعت ۱۲ شب داشتیم بازی میکردیم با مجازات های که برای بازنده میگفتیم میخندیدیم
+وای خیلی خوببود
_اره خیلی خوش گذشت
^اره بچه ها من دیگه خسته شدم میرم بخوابم
+باشه بزار کمکت کنم
^نه نمی خواد میتونم
_مطمعنا؟بزار کمکت کنیم؟
^نمی خواد میتونم برم دیگه آنقدر ضعیف نشدم خوب شدم خوب تر میشم
+باشه
ویو ا.ت
مامان شب بخیر گفت رفت توی اتاقش خوابید منم خونه رو جمع کردم
جونگکوک رفت توی اتاق خودش خوابید منم رفتم توی اتاق خودم خوابیدم
part⁸³
ویو ا.ت
قبل از اینکه برم خونه ی مامان رفتم خونه ی خودم چنددست لباس برداشتم با وسایل مورد نیازم یه ربعی طول کشید بعد رفتم خونه ی مامان
جونگکوک و مامان روی مبل نشته بودن داشتن فیلم میدیدن
رفتم سمت اتاقم وسایلمو گذاشتم توی اتاق کاپشنمو در آوردم برگشتم دیدم که جونگکوک پشت سرم وایساده
_یه ربع کجا بودی؟(اخم)
+رفتم خونه ی خودم وسایلمو برداشتم
_چرا بهم خبر ندادی؟
+فقط رفتم خونه وسایلمو برداشتم آمدم چرا باید خبر می دادم؟
_از این به بعد هر جا میری باید بهم بگی
+اما...(مامانشون صدا میزنه)
^بچه ها کجاید؟
_آمدیم مامان
(ا.ت جونگکوک از اتاق میرن بیرون پیش مامانشون میشینن فیلم میبین ا.ت میره خوراکی میاره میخورن)
ویو ا.ت
یه یک ساعتی داشتیم فیلم میدیدیم ساعت تقریبا ۶عصر شده بود
از جام بلند شدم رفتم حموم دوش گرفتم
بعد یه ۴۵ دیقه آمدم بیرون رفتم توی اتاق خودم لباس راحتی پوشیدم(اسلاید۲)
موهامو خشک کردم رفتم از اتاق بیرون
بعد جونگکوک رفت حموم
مامان هنوز داشت فیلم میدید منم رفتم با مامان فیلم دیدم
از جام بلند شدم رفتم توی اتاقم وسایلمو چیدم تموم که شد رفتم بیرون
جونگکوک هم آمده بود بیرون
رفتم توی آشپز خونه شروع کردم به غذا پختن
جونگکوک هم کمکم کرد
وقتی تموم شد
جونگکوک رفت میز رو چید منم شام رو بردم سر میز
با مامان و جونگکوک شام خوردیم
خیلی خوب بود مثل قبلا شده بود که سه نفری زندگی میکردیم
واقعا خیلی دلم برای اون روزا تنگ شده بود
*چند ساعت بعد
ویو ا.ت
شام خوردن تموم شد با جونگکوک میز رو جمع کردیم
من ظرف ها رو شستم جونگکوک با مامان داشتن سریال میدیدن
من غذا زیاد پخته بودم یکمیش موند ظرف برداشتم غذا ها رو ریختم غذا توی یخچال
چتی گوجیجا درست کردم بردم با مامان و جونگکوک خوردم
فیلم دیدیم
رفتم پاسور آوردم با مامان و جونگکوک بازی کردم
خیلی خوب بود
تا ساعت ۱۲ شب داشتیم بازی میکردیم با مجازات های که برای بازنده میگفتیم میخندیدیم
+وای خیلی خوببود
_اره خیلی خوش گذشت
^اره بچه ها من دیگه خسته شدم میرم بخوابم
+باشه بزار کمکت کنم
^نه نمی خواد میتونم
_مطمعنا؟بزار کمکت کنیم؟
^نمی خواد میتونم برم دیگه آنقدر ضعیف نشدم خوب شدم خوب تر میشم
+باشه
ویو ا.ت
مامان شب بخیر گفت رفت توی اتاقش خوابید منم خونه رو جمع کردم
جونگکوک رفت توی اتاق خودش خوابید منم رفتم توی اتاق خودم خوابیدم
۱۱.۶k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.