فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁸¹
ویو جونگکوک
رفتم سمت سالن غذا خوردی و دنبال ا.ت گشتم
بعد چشمم به ا.ت افتاد که داشت با یه مردای حرف میزد میخندید عصبی شدم که چرا ا.ت اینقدر با مَرده گرم گرفته
سریع رفتم پیش ا.ت و اونم به من نگاه کرد
ویو ا.ت
داشتم با هیون حرف میزدم که جونگکوک امد طرف من اخم کرده بود
+اع جونگکوک امدی بیا بشین
_این آقا کین؟(عصبی)
[<من هیون ام دوست نزدیک ا.ت(به ا.ت نزدیک میشه دستش رو میندازه دور کمر ا.ت)
ویو جونگکوک
اون دستشو گذاشت دور کمر ا.ت
دیگه نمی تونستم تحمل کنم
دستمو مچ کرده بودم رفتم طرف مَرده
تا خواستم با مشت بزنم تو صورت اون هیون عوضی ا.ت از جاش بلند شد صندلی هیون رو خیلی سریع کشید که هیون از روی صندلی پرت شد پایین
منم سرجام وایسادم
[<ا.ت چته چرا اینطوری میکنی؟
+اعممم...چیزه ببخشید
ویو ا.ت
تا هیون دستش رو گذاشت دور کمرم جونگکوک معلون بود که خیلی عصبی شده
دیدم که جونگکوک دستش رو مشت کرده
آمد سمت هیون
منم برای اینکه درگیری نشه
از جام بلند شدم صندلی هیون رو کشیدم که افتاد روی زمین
جونگکوک سرجاش وایساد
بعد هیون از جاش بلند شد
+خوبی؟
[<اره خوبم ولی آخه چرا اینکارو کردی؟
+اعم...(یه نگاه به جونگکوک میکنه)ببخشید
[<اشکالی نداره اینقدر عذر خواهی نکن
+باشه(خنده ریز)
_ا.ت بیا بریم
[<چرا؟
_به تو چه اصلا به تو جه ربطی داره هااا؟(عصبی)
+جونگکوک بیا بریم
[<خب یکم دیگه بمون تو که غذا نخوردی؟
+نمی خواد بعدا میخورم
[<باشه
+بعد میبینمت
[<باش
(جونگکوک ا.ت از سالن غذا خوری میرن بیرون)
+داری چیکار میکنی هاا؟
_تو داری چیکار میکنی این مرده کیه چرا اینقدر باهاش گرم گرفتی هااا؟(عصبی)
+خب هیون دوست منه
_نباید باهاش دیگه دوست باشی(عصبی)
+چرا؟
_خودتم دیدی که اون عوضی دستش رو گذاشت دور کمرت(عصبی)
+خب؟
_خب؟چی داری میگی کسی نمیتونه بهت نزدیک شه(عصبی)
+جونگکوک اون خودش دوست دختر داره
_چی؟
+هیون خودش دوست دختر داره اون فقط دوست منه من اون توی یه دانشگاه بودیم برای همین همو از اونجا میشناسیم
_وقتی دوست دختر داره نباید دیگه بهت نزدیک شه
+خب اون دوست نزدیک منه برای همین
_ببین ا.ت...(پرستار میدا حرف جونگکوک نصفه میمونه)
پرستار:خانم دکتر
+بله؟
پرستار:جواب آزمایش های خانم یون آ آمدن دکتر ارشد میگن خیلی سریع کامل کنید بهشون بدید
+باشه بده من
پرستار:بفرمایید
(پرستار میره)
(ا.ت داره میره)
_کجا؟
+دارم میرن اینارو کامل کنم
(ا.ت میره دفتر خودش)
ویو ا.ت
رفتم دفتر خودم چکاب آزمایش های مامانمو کامل خودندم و بعضی چیز های درمان رو کامل کردم
از دفتر رفتم بیرون رفتم سمت دفتر دکتر ارشد
بهش جواب آزمایش های مامانمو دادم
رفتم از دفتر بیرون
رفتم سمت اتاق مامانم
part⁸¹
ویو جونگکوک
رفتم سمت سالن غذا خوردی و دنبال ا.ت گشتم
بعد چشمم به ا.ت افتاد که داشت با یه مردای حرف میزد میخندید عصبی شدم که چرا ا.ت اینقدر با مَرده گرم گرفته
سریع رفتم پیش ا.ت و اونم به من نگاه کرد
ویو ا.ت
داشتم با هیون حرف میزدم که جونگکوک امد طرف من اخم کرده بود
+اع جونگکوک امدی بیا بشین
_این آقا کین؟(عصبی)
[<من هیون ام دوست نزدیک ا.ت(به ا.ت نزدیک میشه دستش رو میندازه دور کمر ا.ت)
ویو جونگکوک
اون دستشو گذاشت دور کمر ا.ت
دیگه نمی تونستم تحمل کنم
دستمو مچ کرده بودم رفتم طرف مَرده
تا خواستم با مشت بزنم تو صورت اون هیون عوضی ا.ت از جاش بلند شد صندلی هیون رو خیلی سریع کشید که هیون از روی صندلی پرت شد پایین
منم سرجام وایسادم
[<ا.ت چته چرا اینطوری میکنی؟
+اعممم...چیزه ببخشید
ویو ا.ت
تا هیون دستش رو گذاشت دور کمرم جونگکوک معلون بود که خیلی عصبی شده
دیدم که جونگکوک دستش رو مشت کرده
آمد سمت هیون
منم برای اینکه درگیری نشه
از جام بلند شدم صندلی هیون رو کشیدم که افتاد روی زمین
جونگکوک سرجاش وایساد
بعد هیون از جاش بلند شد
+خوبی؟
[<اره خوبم ولی آخه چرا اینکارو کردی؟
+اعم...(یه نگاه به جونگکوک میکنه)ببخشید
[<اشکالی نداره اینقدر عذر خواهی نکن
+باشه(خنده ریز)
_ا.ت بیا بریم
[<چرا؟
_به تو چه اصلا به تو جه ربطی داره هااا؟(عصبی)
+جونگکوک بیا بریم
[<خب یکم دیگه بمون تو که غذا نخوردی؟
+نمی خواد بعدا میخورم
[<باشه
+بعد میبینمت
[<باش
(جونگکوک ا.ت از سالن غذا خوری میرن بیرون)
+داری چیکار میکنی هاا؟
_تو داری چیکار میکنی این مرده کیه چرا اینقدر باهاش گرم گرفتی هااا؟(عصبی)
+خب هیون دوست منه
_نباید باهاش دیگه دوست باشی(عصبی)
+چرا؟
_خودتم دیدی که اون عوضی دستش رو گذاشت دور کمرت(عصبی)
+خب؟
_خب؟چی داری میگی کسی نمیتونه بهت نزدیک شه(عصبی)
+جونگکوک اون خودش دوست دختر داره
_چی؟
+هیون خودش دوست دختر داره اون فقط دوست منه من اون توی یه دانشگاه بودیم برای همین همو از اونجا میشناسیم
_وقتی دوست دختر داره نباید دیگه بهت نزدیک شه
+خب اون دوست نزدیک منه برای همین
_ببین ا.ت...(پرستار میدا حرف جونگکوک نصفه میمونه)
پرستار:خانم دکتر
+بله؟
پرستار:جواب آزمایش های خانم یون آ آمدن دکتر ارشد میگن خیلی سریع کامل کنید بهشون بدید
+باشه بده من
پرستار:بفرمایید
(پرستار میره)
(ا.ت داره میره)
_کجا؟
+دارم میرن اینارو کامل کنم
(ا.ت میره دفتر خودش)
ویو ا.ت
رفتم دفتر خودم چکاب آزمایش های مامانمو کامل خودندم و بعضی چیز های درمان رو کامل کردم
از دفتر رفتم بیرون رفتم سمت دفتر دکتر ارشد
بهش جواب آزمایش های مامانمو دادم
رفتم از دفتر بیرون
رفتم سمت اتاق مامانم
۲۲.۸k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.