دختر کیم
دختر کیم
پارت سوم
____________
ویو ا.ت
کوک زنگ زد و گفت سریع برم باشگاه
سوار ماشین شدم و حرکت کردم وارد باشگاه شدم با چیزی که دیدم تعجب کردم ...دوباره نه ...خدایا امروزمون رو به گند نکش ...
رفتم سمت جیمین
+ج،جیمین خوبی ؟!
جیمی:آ،آخخ ...آ،آره خوبم
+وایی بلند شو بریم بیمارستان ...کی اینکار رو کرد ؟!
همه ساکت مونده بودن
+گفتم کی این کار رو کردهه؟!(داد)
باز هم همه ساکت مونده بودن که کوک گفت
کوک: خ،خب اون ا،اینکار رو کرده
به کسی که اشاره کرد برگشتم سمتش
_...
+هوففف ...بیا سرت رو پانسمان کنم
تهیونگ وسیله های اولیه رو آورد خواستم کارم رو شروع کنم که دستی مانعم شد ...اون پسره نامجون بود که دستم رو گرفت جاش رو با من عوض کرد و شروع کرد به بستن سر جیمین ...درسته با اسپکی که به سر جیمین خورده بود باعث شده بود سر جیمین بشکنه ...بعد از ده دقیقه بلند شد و رفت سمت کیفش اون رو برداشت و رفت
+نچ نچ
جیهوپ:عذرخواهی هم نکرد !
ویو نامجون
از باشگاه اومدم بیرون اون دختره که نمیدونم اسمش چی بود ... باید بگم یکم آشنا میزد ولی...یادم نمیآمد کجا دیده بودمش ...گوشیم زنگ خورد و جواب دادم
_سلام پدر
@سلام
_کار داشتید؟!
@اون دختره چیشد ها؟!
_هنوز پیداش نکردم ...من نمیخوام آدم های بیگناه رو بکشم
@اون بیگناه نیست ...دختر رقیب منه
_دختر رقیبت ...نه خود رقیبت ...من اگر هم پیداش کنم کاری باهاش نمی کنم
@خفه شوو
و قطع کرد
هه همین رو کم داشتیم ...چرا نباید با کسی حرف بزنم ...گروه تیم ما ...واقعا عالیه ...دلم یه رفاقت مثل خودشون میخوام ...ولی نمیشه
تو راه خونه بودم که دوباره گوشیم زنگ خورد
_بلههه(داد)
#ق،قربان ...ببخشید مزاحم شدم ...خواستم بگم ...یه دختر پیدا کردیم ...مشخاصتش همونی هست که شما میخواستید
_اها ...باشه میام سمت عمارت
سمت عمارت حرکت کرد. و رفت
ویو ا.ت
تو خونه نشسته بودم و داشتم تلویزیون نگاه میکردم که گوشیم زنگ خورد ...جواب دادم
+بله پدر ؟!
@دخترم جک همین الان سوار هواپیما آمریکا به مقصد کره شد ...احتمالا تا چهار ساعت دیگه میرسه ...میتونی بری فرودگاه دنبالش؟!
+بله پدر حتما میرم
تلفن رو قطع کرد...اوفف خیلی خوبه که قراره جک بیاد من و اون از بچگی با هم دوست بودیم یعنی در واقع پدر جک با پدر من شریک بود و بعد از مرگ اون پدر من جک رو بزرگ کرد
پرش زمانی به چند ساعت بعد
رفتم فرودگاه دنبال جک که دیدمش ...از آخرین باری که دیده بودمش خیلی بهتر و خوشگل تر شده بود ...مو های مشکیش واقعا جذاب بود ...
اومد سمتم و بغلم کرد
با هم دیگه رفتیم سمت خونه که ...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#fake
پارت سوم
____________
ویو ا.ت
کوک زنگ زد و گفت سریع برم باشگاه
سوار ماشین شدم و حرکت کردم وارد باشگاه شدم با چیزی که دیدم تعجب کردم ...دوباره نه ...خدایا امروزمون رو به گند نکش ...
رفتم سمت جیمین
+ج،جیمین خوبی ؟!
جیمی:آ،آخخ ...آ،آره خوبم
+وایی بلند شو بریم بیمارستان ...کی اینکار رو کرد ؟!
همه ساکت مونده بودن
+گفتم کی این کار رو کردهه؟!(داد)
باز هم همه ساکت مونده بودن که کوک گفت
کوک: خ،خب اون ا،اینکار رو کرده
به کسی که اشاره کرد برگشتم سمتش
_...
+هوففف ...بیا سرت رو پانسمان کنم
تهیونگ وسیله های اولیه رو آورد خواستم کارم رو شروع کنم که دستی مانعم شد ...اون پسره نامجون بود که دستم رو گرفت جاش رو با من عوض کرد و شروع کرد به بستن سر جیمین ...درسته با اسپکی که به سر جیمین خورده بود باعث شده بود سر جیمین بشکنه ...بعد از ده دقیقه بلند شد و رفت سمت کیفش اون رو برداشت و رفت
+نچ نچ
جیهوپ:عذرخواهی هم نکرد !
ویو نامجون
از باشگاه اومدم بیرون اون دختره که نمیدونم اسمش چی بود ... باید بگم یکم آشنا میزد ولی...یادم نمیآمد کجا دیده بودمش ...گوشیم زنگ خورد و جواب دادم
_سلام پدر
@سلام
_کار داشتید؟!
@اون دختره چیشد ها؟!
_هنوز پیداش نکردم ...من نمیخوام آدم های بیگناه رو بکشم
@اون بیگناه نیست ...دختر رقیب منه
_دختر رقیبت ...نه خود رقیبت ...من اگر هم پیداش کنم کاری باهاش نمی کنم
@خفه شوو
و قطع کرد
هه همین رو کم داشتیم ...چرا نباید با کسی حرف بزنم ...گروه تیم ما ...واقعا عالیه ...دلم یه رفاقت مثل خودشون میخوام ...ولی نمیشه
تو راه خونه بودم که دوباره گوشیم زنگ خورد
_بلههه(داد)
#ق،قربان ...ببخشید مزاحم شدم ...خواستم بگم ...یه دختر پیدا کردیم ...مشخاصتش همونی هست که شما میخواستید
_اها ...باشه میام سمت عمارت
سمت عمارت حرکت کرد. و رفت
ویو ا.ت
تو خونه نشسته بودم و داشتم تلویزیون نگاه میکردم که گوشیم زنگ خورد ...جواب دادم
+بله پدر ؟!
@دخترم جک همین الان سوار هواپیما آمریکا به مقصد کره شد ...احتمالا تا چهار ساعت دیگه میرسه ...میتونی بری فرودگاه دنبالش؟!
+بله پدر حتما میرم
تلفن رو قطع کرد...اوفف خیلی خوبه که قراره جک بیاد من و اون از بچگی با هم دوست بودیم یعنی در واقع پدر جک با پدر من شریک بود و بعد از مرگ اون پدر من جک رو بزرگ کرد
پرش زمانی به چند ساعت بعد
رفتم فرودگاه دنبال جک که دیدمش ...از آخرین باری که دیده بودمش خیلی بهتر و خوشگل تر شده بود ...مو های مشکیش واقعا جذاب بود ...
اومد سمتم و بغلم کرد
با هم دیگه رفتیم سمت خونه که ...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#fake
۳.۴k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.