زندگی عجیب منpt9
پارت ۹
م ا.ت:فردا مرخصت میکنن
ا.ت:جدا انقدر زود
م ا.ت: دکتر گفت فقط نیازه دوسه بار باندتو عوض کنم با یه چندتا قرص که گفت باید هر هفت ساعت یه بار باید بخوری
ا.ت:عاها
تهیونگ: ا.ت میتونم شمارتو داشته باشم
چی؟یه نگاه یه مامانم کردم با چشماش بهم میگفت قبول کن
ا.ت:ها؟البته
ا.ت:بزن(______)
تهیونگ: ممنون
ا.ت:هوم میبینمت
تهیونگ:فعلا مراقب خودت باش
ا.ت:ممنونم
تهیونگ رفت سمت مامانم یه تعظیم کرد که مامانمم متقابلا اینکارو کرد
م ا.ت: ممنونم اقای کیم اگه بخاطره شما نبود الان جگر گوشم کنارم نبود
تهیونگ: تا کی میخواین رسمی صحبت کنین؟
م ا.ت:بله؟
تهیونگ: میتونید با من راحت باشین
م ا.ت:ممنون
تهیونگ: در ضمن ا.ت دختر قوی ایه
م ا.ت:بازم ممنون
تهیونگ:فعلا
تهیونگ رفت
بعد چند مین یئون اومد
یئون:ا.ت حالت خوبه
ا.ت:اوهوم
یئون:داشتی سکتم میدادی
ا.ت:تو از کجا فهمیدی
یئون:خاله بهم خبر داد
یئون:هی چرا دم در پره خبر نگار بود؟
ا.ت:هی.هیچی
یئون:هی قرار بود چیزیو از هم پنهون نکنیم
ا.ت:تهیونگ اینجا بود
یئون:چیی؟
ا.ت:اروم باش اگه اون نبود منم نبودم
یئون:یعنی چی؟
ا.ت:اون نجاتم داد
یئون:بیا اینم دومین بار هنوزم مخالفشونی
ا.ت:ربطی نداره
یئون:ولی بازم نتونستم ببینمش
یئون:هرچی الان جایی نشستم که قبل من تهیونگ نشسته بود وایی دارم دیوونه میشم متوجه شدم یه بوی خوبی میاد نگو بوی تهیونگ
ا.ت:بوی تهیونگ؟یجوی میگی انگاره گلابه
زد به بازوم
یئون:ببینم چی گفت بهت؟
ا.ت:ش.شمارمو گرفت
یئون:چییی؟اون شمارتو گرفت؟وایی ا.ت دارم دیونه میشم الان متوجهی تهیونگ شمارتو داره
ا.ت: خب که چی؟
یئون:دختر یعنی میخواد باهات در ارتباط باشه از اون مهم تر ارمیا سرت میریزن
ا.ت:ارمیا اونا کین؟
یئون:هیچی اسم فندوم بی تی اسه
یئون:اصن باورم نمیشه اون عاشقت شده
ا.ت:چرت و پرت نگو
یئون:چرت و پرت نمیگم اگه نشده بود که شمارتو نمیگرفت چرا بخواد با هیترش در ارتباط باشه
ا.ت:چمیدونم شاید شاید باهام کاری داشته
یئون:چه کاری جز وقت گذروندن میخواد داشته باشه
ا.ت:به هرحال همچین قصدی نداره
یئون:حالا
یئون:هی ا.ت میتونی جونگ کوکو برام جور کنی؟
ا.ت:یجوری میگی انگار من تو خونشون زندگی میکنم من قیافه جونگ کوکو ندیدم چه برسه به اینکه بخوام برات جورش کنم
یئون:___
یئون:کی مرخص میشی
ا.ت:فردا
یئون:الان سرت خوبه؟
ا.ت:اوهوم
پرش زمانی*
م ا.ت:ا.ت؟ا.ت بیدار شو باید بریم
اروم چشامو باز کردم
م ا.ت:پاشو صبح شده
یه قوضی به کمرم دادم
ا.ت: شاعت چنده؟
م ا.ت:8صبحه
ا.ت:فکر کنم مدرسم دیر شده
م ا.ت:امروز استراحت کن اجازتو میگیرم
ا.ت:مرسی
با کمک مامانم از رو تخت بلند شدم همراه هم از بیرستان زدیم بیرون سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم
ا.ت:ماشینه جدیده؟
م ا.ت:اوهوم
ا.ت:مبارکه
م ا.ت:مرسی عزیزم
ا.ت:میگم مامان امروزم میری رستوران
م ا.ت:امروز یکی بخش vip رو رزرو کرده میخواستم برم نظارت کنم ولی خب نمیرم مراقب تو میمونم
ا.ت:اشکال نداره برو من مراقب خودم هستم
م ا.ت:مطمعنی؟
ا.ت:اوهوم من خوبم خیلیم خوبم
م ا.ت:باشه فقط قرصاتو بخور هرچی هم شد بهم زنگ بزن
ا.ت:چشم
رسوندتم خونه
ات:خداحفظ مامان
م ا.ت:مراقب خودت باش زیاد خودتو تحت فشار نزار
ا.ت:باشه
م ا.ت:خدافظ
حرکت کرد
درو باز کردم
یه راست رفتم تو اتاق لباسامو عوض کردم
رفتم سراغ کامپیوترم
خیلی کنجکاو بودم درمورد تیونگ بدونم
رفتم سمت گوگل اشمشو سرچ کردم
هرچی درمورد تهیونگ بود اورد
ا.ت:کیم تهیونگ از سئول تک فرزند متولد ساله ۱۳۷۶
ات:۲۵ سالشه!
ا.ت:مدل،بازیگر،خواننده
ا.ت:فعالیت های بازیگری
ا.ت:یه فیلم به اسم هاوارنگ؟
ا.ت:تاحالا ندیدمش!
ا.ت:فعالیت های خوانندگی عضو گروهی به اسم bts و چند تا همکاری
ا.ت:جالبه هم بازیگر هم مدله هم خواننده تو این سن خیلی پیشرفت داشته حتما تو بیشتر کشورا معروفه
رفتم یکی از اهنکاشونو سرچ کردم
یکیشونو پلی کردم
ات:هی اون قدرا هم بد نیستا
خیلی حال میکردم سعی کردم بقیه اهنگاشونم گوش کنم
حسابی حال میکردم
پرش زمانی*
ویو م ا.ت
بلاخره کارام تموم شد
سوار ماشین شدم به سمت خونه حرکت کردم نگران ا.ت بودم که تو چه وضعیتیه
رسیدم خونه
درو باز کردم...
م ا.ت:فردا مرخصت میکنن
ا.ت:جدا انقدر زود
م ا.ت: دکتر گفت فقط نیازه دوسه بار باندتو عوض کنم با یه چندتا قرص که گفت باید هر هفت ساعت یه بار باید بخوری
ا.ت:عاها
تهیونگ: ا.ت میتونم شمارتو داشته باشم
چی؟یه نگاه یه مامانم کردم با چشماش بهم میگفت قبول کن
ا.ت:ها؟البته
ا.ت:بزن(______)
تهیونگ: ممنون
ا.ت:هوم میبینمت
تهیونگ:فعلا مراقب خودت باش
ا.ت:ممنونم
تهیونگ رفت سمت مامانم یه تعظیم کرد که مامانمم متقابلا اینکارو کرد
م ا.ت: ممنونم اقای کیم اگه بخاطره شما نبود الان جگر گوشم کنارم نبود
تهیونگ: تا کی میخواین رسمی صحبت کنین؟
م ا.ت:بله؟
تهیونگ: میتونید با من راحت باشین
م ا.ت:ممنون
تهیونگ: در ضمن ا.ت دختر قوی ایه
م ا.ت:بازم ممنون
تهیونگ:فعلا
تهیونگ رفت
بعد چند مین یئون اومد
یئون:ا.ت حالت خوبه
ا.ت:اوهوم
یئون:داشتی سکتم میدادی
ا.ت:تو از کجا فهمیدی
یئون:خاله بهم خبر داد
یئون:هی چرا دم در پره خبر نگار بود؟
ا.ت:هی.هیچی
یئون:هی قرار بود چیزیو از هم پنهون نکنیم
ا.ت:تهیونگ اینجا بود
یئون:چیی؟
ا.ت:اروم باش اگه اون نبود منم نبودم
یئون:یعنی چی؟
ا.ت:اون نجاتم داد
یئون:بیا اینم دومین بار هنوزم مخالفشونی
ا.ت:ربطی نداره
یئون:ولی بازم نتونستم ببینمش
یئون:هرچی الان جایی نشستم که قبل من تهیونگ نشسته بود وایی دارم دیوونه میشم متوجه شدم یه بوی خوبی میاد نگو بوی تهیونگ
ا.ت:بوی تهیونگ؟یجوی میگی انگاره گلابه
زد به بازوم
یئون:ببینم چی گفت بهت؟
ا.ت:ش.شمارمو گرفت
یئون:چییی؟اون شمارتو گرفت؟وایی ا.ت دارم دیونه میشم الان متوجهی تهیونگ شمارتو داره
ا.ت: خب که چی؟
یئون:دختر یعنی میخواد باهات در ارتباط باشه از اون مهم تر ارمیا سرت میریزن
ا.ت:ارمیا اونا کین؟
یئون:هیچی اسم فندوم بی تی اسه
یئون:اصن باورم نمیشه اون عاشقت شده
ا.ت:چرت و پرت نگو
یئون:چرت و پرت نمیگم اگه نشده بود که شمارتو نمیگرفت چرا بخواد با هیترش در ارتباط باشه
ا.ت:چمیدونم شاید شاید باهام کاری داشته
یئون:چه کاری جز وقت گذروندن میخواد داشته باشه
ا.ت:به هرحال همچین قصدی نداره
یئون:حالا
یئون:هی ا.ت میتونی جونگ کوکو برام جور کنی؟
ا.ت:یجوری میگی انگار من تو خونشون زندگی میکنم من قیافه جونگ کوکو ندیدم چه برسه به اینکه بخوام برات جورش کنم
یئون:___
یئون:کی مرخص میشی
ا.ت:فردا
یئون:الان سرت خوبه؟
ا.ت:اوهوم
پرش زمانی*
م ا.ت:ا.ت؟ا.ت بیدار شو باید بریم
اروم چشامو باز کردم
م ا.ت:پاشو صبح شده
یه قوضی به کمرم دادم
ا.ت: شاعت چنده؟
م ا.ت:8صبحه
ا.ت:فکر کنم مدرسم دیر شده
م ا.ت:امروز استراحت کن اجازتو میگیرم
ا.ت:مرسی
با کمک مامانم از رو تخت بلند شدم همراه هم از بیرستان زدیم بیرون سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم
ا.ت:ماشینه جدیده؟
م ا.ت:اوهوم
ا.ت:مبارکه
م ا.ت:مرسی عزیزم
ا.ت:میگم مامان امروزم میری رستوران
م ا.ت:امروز یکی بخش vip رو رزرو کرده میخواستم برم نظارت کنم ولی خب نمیرم مراقب تو میمونم
ا.ت:اشکال نداره برو من مراقب خودم هستم
م ا.ت:مطمعنی؟
ا.ت:اوهوم من خوبم خیلیم خوبم
م ا.ت:باشه فقط قرصاتو بخور هرچی هم شد بهم زنگ بزن
ا.ت:چشم
رسوندتم خونه
ات:خداحفظ مامان
م ا.ت:مراقب خودت باش زیاد خودتو تحت فشار نزار
ا.ت:باشه
م ا.ت:خدافظ
حرکت کرد
درو باز کردم
یه راست رفتم تو اتاق لباسامو عوض کردم
رفتم سراغ کامپیوترم
خیلی کنجکاو بودم درمورد تیونگ بدونم
رفتم سمت گوگل اشمشو سرچ کردم
هرچی درمورد تهیونگ بود اورد
ا.ت:کیم تهیونگ از سئول تک فرزند متولد ساله ۱۳۷۶
ات:۲۵ سالشه!
ا.ت:مدل،بازیگر،خواننده
ا.ت:فعالیت های بازیگری
ا.ت:یه فیلم به اسم هاوارنگ؟
ا.ت:تاحالا ندیدمش!
ا.ت:فعالیت های خوانندگی عضو گروهی به اسم bts و چند تا همکاری
ا.ت:جالبه هم بازیگر هم مدله هم خواننده تو این سن خیلی پیشرفت داشته حتما تو بیشتر کشورا معروفه
رفتم یکی از اهنکاشونو سرچ کردم
یکیشونو پلی کردم
ات:هی اون قدرا هم بد نیستا
خیلی حال میکردم سعی کردم بقیه اهنگاشونم گوش کنم
حسابی حال میکردم
پرش زمانی*
ویو م ا.ت
بلاخره کارام تموم شد
سوار ماشین شدم به سمت خونه حرکت کردم نگران ا.ت بودم که تو چه وضعیتیه
رسیدم خونه
درو باز کردم...
۵۸.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.