عشق باقلدریpt1
pt1
امروز اولین روز دانشگاهمه میخوام دهه ی ۲۰ سالگیمو خوب شروع کنم
ا.ت: خداحافظ مامان
م ا.ت: خداحافظ
سوار ماشینم شدم
حرکت کردم سمت دانشگاه
ماشینمو پارک کردم پیاده شدم
عجب روز قشنگیه
_ماشینتو از اینجا بردار وگرنه پشیمون میشی
فقط تا چند دیقه قشنگ بود
ا.ت:برندارم چی میشه؟
یهو یه ماشین اومد جلویه ماشینم
صداش از تو ماشینش بیرون اومد
شوگا: ماشینتو بردار
ا.ت: نمیخوام
شوگا: تازه واردی؟
ا.ت: اره میخوای چیکار کنی؟
شوگا: با بد کسی در افتادی
ا.ت: مثلا گه چی؟
ماشینشو کناره ماشینم پارک کرد
بدون هیچ محل دادنی راه افتادم دانشگاه بزرگی بود
صف چیدیم
مدیر: صبح بخیر پسرا و دخترا به دانشگاه دانکوک خوش اومدید
امید وارم سال خوبیو در پیش داشته باشیم در کنار هم
همونطور که میدونید یکی از بزرکترین سهامدارای این مدرسه اقای مین هستن(بابای شوگا) دعوتشون میکنم بیان سر استیج با تشویقاتون همراهیش کنید
تشویق کردیم
بعد یک مین یه اقایی اومد سر استیج ب شوگا: ممنونم برای همراهیتون مدرسه دانکوک مثله همیشه مورد توجه قرار گرفت همش فقط بخاطره دانش اموزانی مثله شماست واقعا خوشحالم و باعث افتخارمه
همه شروع کردن به تشویق کردن به جز یه نفر همون پسره ای که دم در بود فقط با وجود اینا باعث میشه مدرسه افت کنه واقعا که چرا از مدرسه نمیدازنش بیرون؟
بیخیال شدم
سخنرانی تموم شد
وارد سالن کمدا شدم وسابلمو گذاشتم رفتم سمت کلاسم
کلاس شلوغ بود یه جا پیدا کردم رفتمو اونجا نشستم
چشمم به در بود منتظر بودم تا استاد بیاد
یهو همون پسره با چند نفر دیگه وارد کلاس شد
چ.چی؟ یعنی اونم تو این کلاسه
چرا اخه؟این تَههِ تَههِ بد شانسیه چرا اخه با مزخرف ترین ادم باید توی یه کلاس باشم
بدون توجه سره جام نشسته بودم
اومدو پشتم نشست
معذب بودم برای همین بلند شدم از جام جامو عوض کردم
هوفف اینجوری بهتره
استاد اومد سر کلاس
استاد: سلام من استادتون لی جونگ ته هستم
از دیدنتون خوشبختم امید وارم ساله خوبیو در پیش داشته باشیم خب یه حضور غیاب کوتا میکنیم
استاد:لی مین وو
_حاضر
استاد:شیانگ ا.ت
ا.ت: حاضر
شوگا: ا.ت؟عجب اسمی؟
بهش یه چشم غره ای رفتم
استاد:کیم جونگی؟
+حاضر
استاد:جانگ هوسوک
جی هوپ:حاضر
استاد:مین یونگی؟
شوگا:حاضرم استاد چه جورم
استاد:شما دوتا سه ساله تو همین پایه موندین نمیخوایین پیشرفت کنین؟
شوگا:استاد شما خودتون پمج ساله زیر دست پدر من کار میکنین نمیخواین پیشرفت کنین؟
استاد: هعی شما دوتا عوض بشو نیستین
مین یونگی پسر اقای مینه؟پس واسه همین هیچوقت اخراج نمیشه تازه سه سالم عقب مونده ولی بازم ت. این دانشگاهه
استاد لیست حضور غیابو تموم کرد
پرش زمانی*
کلاس اول تموم شد تایم استراحت بود
یکی اومد سمت میزم
دستشو دراز کرد
می یونگ:سلام من می یونگم
یه لبخند زدم
دستشو گرفتم
ا.ت:سلام منم ا.تم
می یونگ:میتونیم باهم دوست شیم؟
ا.ت: اوهوم
می یونگ: بریم کافه؟
ا.ت:البته
وسایلمو جمع کردمو تو کیفم گذاشتم
ا.ت: بریم؟
می یونگ:اوهوم
باهم رفتیم کافه
دوتا قهوه سفارش دادیمو نشستیم رو صندلی
ا.ت: توهم تازه به این مدرسه اومدی؟
می یونگ:نه من دوساله تو این مدرسه ام
ا.ت: پس حتما بچه های این مدرسه رو خوب میشناسی
می یونگ: اگه منظورت یونگیه اره ماه بهش میگیم شوگا
ا.ت:اها
می یونگ: اون سه ساله توی این پایه درس میخونه ولی همش رد میشه کارش فقط تو بسکتبالو قلدری خوبه
ا.ت:پس قلدره
می یونگ: اوهوم رقابت باهاش خیلی سخته
ا.ت:فکر نکنم
یهو یکی بدو بدو اومد سمت میز ما
نفس نفس میزد
_ دانش اموز شیانگ ات ماشینت
از جام بلند شدم
ا.ت:چی؟
بدو بدو به سمت پارکینگ رفتم
یک نفر زده بود ماشینمو داغون کرده بود شیشه هاشو شکونه بود
ا.ت: م.ماشینم
ا.ت:کی اینکارو با ماشینم کرده*داد
شوگا:گفتم با بد کسی در افتادی
پس کاره خودش بود
ا.ت:نه اینجور نیست تو با بد کسی در افتادی
جی هوپ:حواست باش...
شوگا:ولش کن جی هوپ میخواد مثلا چیکار کنه
ا.ت:میبینیم
شوگا:بچرخ تا بچرخیم
بدو بدو رفتم سمت توالت صورتمو یه اب زدم
کور خونده بخواد از دستم در بره
زنگ کلاس خورد*
ا.ت:می یونگ تو برو من بعدا میام
می یونگ:دیر نکنی
ا.ت:باشه
ویو شوگا
سر کلاس بودیم
ا.ت اینجا نبود میخواد چیکار کنه؟
یکی از بوه های کلاس اجازه گرفت بره دستشویی
بعد چند مین در باز شد
× شوگا اون ماشینه تو بود فکر کنم صورتی شده
چی شده؟صورتی؟
بدو بدو رفتم سمت پارکینگ همه جمع شده بودن
جمعیتو کنار زدم
چیزی که با چشام میدیدم باور نمیکردم
(گایز چیزی که داشت میدید این بود ا.ت داشت با اسپری ماشینشو صورتی میکرد تو فیک ننوشتم چون بنظرم مسخره میشد)
ا.ت:اوه اومدی؟گفتم یه تنوعی به ماشینت بدم پرنسس(ادای پرنسسارو دراورد وقتی احترام میزارن)
چیو ا.ت
شوگا همینجوری با عصبانیت نگاه میکرد
مدیر:اینجا چه خبره...
امروز اولین روز دانشگاهمه میخوام دهه ی ۲۰ سالگیمو خوب شروع کنم
ا.ت: خداحافظ مامان
م ا.ت: خداحافظ
سوار ماشینم شدم
حرکت کردم سمت دانشگاه
ماشینمو پارک کردم پیاده شدم
عجب روز قشنگیه
_ماشینتو از اینجا بردار وگرنه پشیمون میشی
فقط تا چند دیقه قشنگ بود
ا.ت:برندارم چی میشه؟
یهو یه ماشین اومد جلویه ماشینم
صداش از تو ماشینش بیرون اومد
شوگا: ماشینتو بردار
ا.ت: نمیخوام
شوگا: تازه واردی؟
ا.ت: اره میخوای چیکار کنی؟
شوگا: با بد کسی در افتادی
ا.ت: مثلا گه چی؟
ماشینشو کناره ماشینم پارک کرد
بدون هیچ محل دادنی راه افتادم دانشگاه بزرگی بود
صف چیدیم
مدیر: صبح بخیر پسرا و دخترا به دانشگاه دانکوک خوش اومدید
امید وارم سال خوبیو در پیش داشته باشیم در کنار هم
همونطور که میدونید یکی از بزرکترین سهامدارای این مدرسه اقای مین هستن(بابای شوگا) دعوتشون میکنم بیان سر استیج با تشویقاتون همراهیش کنید
تشویق کردیم
بعد یک مین یه اقایی اومد سر استیج ب شوگا: ممنونم برای همراهیتون مدرسه دانکوک مثله همیشه مورد توجه قرار گرفت همش فقط بخاطره دانش اموزانی مثله شماست واقعا خوشحالم و باعث افتخارمه
همه شروع کردن به تشویق کردن به جز یه نفر همون پسره ای که دم در بود فقط با وجود اینا باعث میشه مدرسه افت کنه واقعا که چرا از مدرسه نمیدازنش بیرون؟
بیخیال شدم
سخنرانی تموم شد
وارد سالن کمدا شدم وسابلمو گذاشتم رفتم سمت کلاسم
کلاس شلوغ بود یه جا پیدا کردم رفتمو اونجا نشستم
چشمم به در بود منتظر بودم تا استاد بیاد
یهو همون پسره با چند نفر دیگه وارد کلاس شد
چ.چی؟ یعنی اونم تو این کلاسه
چرا اخه؟این تَههِ تَههِ بد شانسیه چرا اخه با مزخرف ترین ادم باید توی یه کلاس باشم
بدون توجه سره جام نشسته بودم
اومدو پشتم نشست
معذب بودم برای همین بلند شدم از جام جامو عوض کردم
هوفف اینجوری بهتره
استاد اومد سر کلاس
استاد: سلام من استادتون لی جونگ ته هستم
از دیدنتون خوشبختم امید وارم ساله خوبیو در پیش داشته باشیم خب یه حضور غیاب کوتا میکنیم
استاد:لی مین وو
_حاضر
استاد:شیانگ ا.ت
ا.ت: حاضر
شوگا: ا.ت؟عجب اسمی؟
بهش یه چشم غره ای رفتم
استاد:کیم جونگی؟
+حاضر
استاد:جانگ هوسوک
جی هوپ:حاضر
استاد:مین یونگی؟
شوگا:حاضرم استاد چه جورم
استاد:شما دوتا سه ساله تو همین پایه موندین نمیخوایین پیشرفت کنین؟
شوگا:استاد شما خودتون پمج ساله زیر دست پدر من کار میکنین نمیخواین پیشرفت کنین؟
استاد: هعی شما دوتا عوض بشو نیستین
مین یونگی پسر اقای مینه؟پس واسه همین هیچوقت اخراج نمیشه تازه سه سالم عقب مونده ولی بازم ت. این دانشگاهه
استاد لیست حضور غیابو تموم کرد
پرش زمانی*
کلاس اول تموم شد تایم استراحت بود
یکی اومد سمت میزم
دستشو دراز کرد
می یونگ:سلام من می یونگم
یه لبخند زدم
دستشو گرفتم
ا.ت:سلام منم ا.تم
می یونگ:میتونیم باهم دوست شیم؟
ا.ت: اوهوم
می یونگ: بریم کافه؟
ا.ت:البته
وسایلمو جمع کردمو تو کیفم گذاشتم
ا.ت: بریم؟
می یونگ:اوهوم
باهم رفتیم کافه
دوتا قهوه سفارش دادیمو نشستیم رو صندلی
ا.ت: توهم تازه به این مدرسه اومدی؟
می یونگ:نه من دوساله تو این مدرسه ام
ا.ت: پس حتما بچه های این مدرسه رو خوب میشناسی
می یونگ: اگه منظورت یونگیه اره ماه بهش میگیم شوگا
ا.ت:اها
می یونگ: اون سه ساله توی این پایه درس میخونه ولی همش رد میشه کارش فقط تو بسکتبالو قلدری خوبه
ا.ت:پس قلدره
می یونگ: اوهوم رقابت باهاش خیلی سخته
ا.ت:فکر نکنم
یهو یکی بدو بدو اومد سمت میز ما
نفس نفس میزد
_ دانش اموز شیانگ ات ماشینت
از جام بلند شدم
ا.ت:چی؟
بدو بدو به سمت پارکینگ رفتم
یک نفر زده بود ماشینمو داغون کرده بود شیشه هاشو شکونه بود
ا.ت: م.ماشینم
ا.ت:کی اینکارو با ماشینم کرده*داد
شوگا:گفتم با بد کسی در افتادی
پس کاره خودش بود
ا.ت:نه اینجور نیست تو با بد کسی در افتادی
جی هوپ:حواست باش...
شوگا:ولش کن جی هوپ میخواد مثلا چیکار کنه
ا.ت:میبینیم
شوگا:بچرخ تا بچرخیم
بدو بدو رفتم سمت توالت صورتمو یه اب زدم
کور خونده بخواد از دستم در بره
زنگ کلاس خورد*
ا.ت:می یونگ تو برو من بعدا میام
می یونگ:دیر نکنی
ا.ت:باشه
ویو شوگا
سر کلاس بودیم
ا.ت اینجا نبود میخواد چیکار کنه؟
یکی از بوه های کلاس اجازه گرفت بره دستشویی
بعد چند مین در باز شد
× شوگا اون ماشینه تو بود فکر کنم صورتی شده
چی شده؟صورتی؟
بدو بدو رفتم سمت پارکینگ همه جمع شده بودن
جمعیتو کنار زدم
چیزی که با چشام میدیدم باور نمیکردم
(گایز چیزی که داشت میدید این بود ا.ت داشت با اسپری ماشینشو صورتی میکرد تو فیک ننوشتم چون بنظرم مسخره میشد)
ا.ت:اوه اومدی؟گفتم یه تنوعی به ماشینت بدم پرنسس(ادای پرنسسارو دراورد وقتی احترام میزارن)
چیو ا.ت
شوگا همینجوری با عصبانیت نگاه میکرد
مدیر:اینجا چه خبره...
۱۶۵.۰k
۰۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.