Simple life in seoul💕🌈
Simple life in seoul💕🌈
Part 13🌱
موهامو گوجه ای بستم و یه لباس گربه ای کیوت با یه شلوارک سفید پوشیدم...یه قهوه درست کردم و شروع کردم به خوردن... یهو یادم افتاد فردا یه سری مدارکی رو باید ب آقای گونگ ارائه بدم پس لپ تاپو روشن کردم و برنامه فردای آقای گونگو مرتب کردم(پن:کار شرکت هه سو طراحی لباس و کمپانی مدلینگ عه) چند تا مدل نیاز داشتیم راجب دخترای یوتیوبر تحقیق کردم و چند تاشون میخاستن مدل شن... طبق استاندارد ها دسته بندیشون کردم و بعدم لباسایی که طراحا طراحی کرده بودنو نگا کردم... همشون خوشگل بودن پس همرو انتخاب کردم.. خدایی طراحا با استعدادن
تکالیف مدرسه رو نگا کردم.. چقد زیادنن.. همرو انجام دادم چون فردا وقت نمیشه.. ساعتو ک نگا کردم 8شب بود.. کش و قوسی به بدنم دادم یه سر به گوشیم زدم...5 تا زنگ از طرف ته سونگ؟چی شده؟ یه زنگ بهش زدمو بعد چند تا بوق جواب داد
ته سونگ: الو؟
هه سو: الو سلام.. اینهمه زنگ چخبره؟
ته سونگ: هیچی.. میخاستم یه چیزی بگم دیگه نمیگم
هه سو: باش.. خدافظ
روتین پوستیمو انجام دادم ولی همش فکرم پیش ته سونگ بود..چرا انقد سرد شده؟ رفتم تو تخت.. آخیشش
«پرش زمانی»
صبح با صدای آلارم از خواب بیدار شدم دستو صورتمو شستم و کرم های پوستیمو زدم.. موهامو شونه کردمو چون هوا سرد بود یه یه لباس گرم و ساده پوشیدم(عکسشو میزارم)یه آرایش ساده کردم و مدارکی ک دیشب آماده کرده بودمو چیدم و به سمت شرکت راه افتادم.. یکمی دیشب دیر خوابیدم و همینطور گردنم جاش مناسب نبود.. بخاطر همینم یکم گردن درد داشتم.. وقتی رسیدم راه دفتر اقای گونگو در پیش گرفتمو رفتم و در زدم
آقای گونگ: بفرمایید
درو باز کردم و رفتم تو
هه سو: سلام رئیس
آقای گونگ: سلام عروس جان(خنده)
خنده ریزی کردم و برنامشو توضیح دادم وقتی رسیدم برای مدل ها همه رو قبول کرد ولی یکی رو نه... حالام یه مدل کم داشتیم
هه سو: رئیس الان چیکار کنیم؟ یدونه مدل کم داریم و تا پس فردا معرفی مدلینگ های جدیدمونو داریم.. اگه به تعویق بندازیم بد میشه برامون...
آقای گونگ: نظرت چیه خودت مدلمون شی؟ تمام استاندارد هارو داری
هه سو: م.. من؟
آقای گونگ: اوهوم
هه سو: ب.. باشه
آقای گونگ: خوب دیگه خانم کیم.. کارای قرارداد رو انجام بده و خدمت بقیه مدل هاهم برس
هه سو: چشم
من الان مدل شدم؟ خدایی؟ وییی
اون روزو به شب رسوندم و وقتی کار تعطیل شد اومدم خونه
یه نگاهی به ساعت انداختم... 7 بود؟ بیرون برف بود و واقعاا دلم میخاست برم بیرون.. یه هودی موشی پوشیدم و یه شلوار بگ خیلی گرم.. این تیپم واقعا گرم بود.. موهامو دو گوشی پایین بستم(عکس استایلشو میزارم) رفتم بیرون...
اسلاید اول استایل هه سو تو خونه ک اول پارته... اسلاید دوم استایل هه سو موقعی ک رف سرکار... اسلاید آخر موقعی ک هه سو اومد بیرون
Part 13🌱
موهامو گوجه ای بستم و یه لباس گربه ای کیوت با یه شلوارک سفید پوشیدم...یه قهوه درست کردم و شروع کردم به خوردن... یهو یادم افتاد فردا یه سری مدارکی رو باید ب آقای گونگ ارائه بدم پس لپ تاپو روشن کردم و برنامه فردای آقای گونگو مرتب کردم(پن:کار شرکت هه سو طراحی لباس و کمپانی مدلینگ عه) چند تا مدل نیاز داشتیم راجب دخترای یوتیوبر تحقیق کردم و چند تاشون میخاستن مدل شن... طبق استاندارد ها دسته بندیشون کردم و بعدم لباسایی که طراحا طراحی کرده بودنو نگا کردم... همشون خوشگل بودن پس همرو انتخاب کردم.. خدایی طراحا با استعدادن
تکالیف مدرسه رو نگا کردم.. چقد زیادنن.. همرو انجام دادم چون فردا وقت نمیشه.. ساعتو ک نگا کردم 8شب بود.. کش و قوسی به بدنم دادم یه سر به گوشیم زدم...5 تا زنگ از طرف ته سونگ؟چی شده؟ یه زنگ بهش زدمو بعد چند تا بوق جواب داد
ته سونگ: الو؟
هه سو: الو سلام.. اینهمه زنگ چخبره؟
ته سونگ: هیچی.. میخاستم یه چیزی بگم دیگه نمیگم
هه سو: باش.. خدافظ
روتین پوستیمو انجام دادم ولی همش فکرم پیش ته سونگ بود..چرا انقد سرد شده؟ رفتم تو تخت.. آخیشش
«پرش زمانی»
صبح با صدای آلارم از خواب بیدار شدم دستو صورتمو شستم و کرم های پوستیمو زدم.. موهامو شونه کردمو چون هوا سرد بود یه یه لباس گرم و ساده پوشیدم(عکسشو میزارم)یه آرایش ساده کردم و مدارکی ک دیشب آماده کرده بودمو چیدم و به سمت شرکت راه افتادم.. یکمی دیشب دیر خوابیدم و همینطور گردنم جاش مناسب نبود.. بخاطر همینم یکم گردن درد داشتم.. وقتی رسیدم راه دفتر اقای گونگو در پیش گرفتمو رفتم و در زدم
آقای گونگ: بفرمایید
درو باز کردم و رفتم تو
هه سو: سلام رئیس
آقای گونگ: سلام عروس جان(خنده)
خنده ریزی کردم و برنامشو توضیح دادم وقتی رسیدم برای مدل ها همه رو قبول کرد ولی یکی رو نه... حالام یه مدل کم داشتیم
هه سو: رئیس الان چیکار کنیم؟ یدونه مدل کم داریم و تا پس فردا معرفی مدلینگ های جدیدمونو داریم.. اگه به تعویق بندازیم بد میشه برامون...
آقای گونگ: نظرت چیه خودت مدلمون شی؟ تمام استاندارد هارو داری
هه سو: م.. من؟
آقای گونگ: اوهوم
هه سو: ب.. باشه
آقای گونگ: خوب دیگه خانم کیم.. کارای قرارداد رو انجام بده و خدمت بقیه مدل هاهم برس
هه سو: چشم
من الان مدل شدم؟ خدایی؟ وییی
اون روزو به شب رسوندم و وقتی کار تعطیل شد اومدم خونه
یه نگاهی به ساعت انداختم... 7 بود؟ بیرون برف بود و واقعاا دلم میخاست برم بیرون.. یه هودی موشی پوشیدم و یه شلوار بگ خیلی گرم.. این تیپم واقعا گرم بود.. موهامو دو گوشی پایین بستم(عکس استایلشو میزارم) رفتم بیرون...
اسلاید اول استایل هه سو تو خونه ک اول پارته... اسلاید دوم استایل هه سو موقعی ک رف سرکار... اسلاید آخر موقعی ک هه سو اومد بیرون
۱۷.۰k
۲۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.