شراب سرخ پارت ۴۷
شراب سرخ پارت ۴۷
#red_wine🍷
خوبه این مرد از دنس خوشش نمیومد که اون وسط با جنی تانگو قر میداد..
دندان قروچهای کردم و که جین به بازویم زد و پرسید: مایل یک شات هستی..
جوابی به او ندادم و در یک تصمیم غیر منتظره به او درخواست رقص دادم:تو چی مایل دنس هستی؟
به جایی که کیم و جنی بودند نگاه کردم و با حرص گفتم : خیلی...
جین:گمونم دوست پسرتو اینجا با یک دختر دیگه دیدی که اینقدر حرصی شدی..
جین:اوه پس باید پوزشو به خاک بمالی..
جین مشتاق دستم را گرفت و گفت:دنسم خوب نیست اما خوشحال میشم خانم به این زیبایی رو همراهی کنم..
دستم را گرفتم و با او خیلی خانومانه به سمت پیست رقص قدم برداشتیم..
جین دستش را با احتیاط دور کمرم حلقه کرد و به شوخی گفت:باید حواسم باشه نامزد کیو بغل میکنم..ممکنه امشب بادمجون زیر چشمم کاشته شه!
تمام حواسم پی کیم و جنی بود.. که جنی چطور خودش را به او میمالید و در گوشش وز وز میکرد..همین باعث شده بود تهیونگ کلافگی از سر و رویش ببارد..
جین چشمکی دیگر زد و گفت:تو هم مثل من دنسر خوبی نیستی..
جین به شوخی گفت:اوه اوه حتما از اون راننده ها که به در و دیوار میمالند و بعد میگن دیوار مقصر بود در مقصر بود..
همینطور که با جین به نرمی تکان میخوردیم چشمم ناخودآگاه به چشمان خونین و قرمز تهیونگ خورد..
یا مسیح خودت حافظ جانم باشد..
پس بالاخره متوجه حضورم شده بود..
با غضب با همان چشمان وحشیاش برایم خط و نشان میکشید...به قدری اعصبانی بود که متوجه نمیشد دارد کمر جنی را بین چنگاش محکم فشار میدهد..
خدا بخیر بگذرونه..
این با جنی اینطوری میکنه با من میخواد چیکار کنه..
#red_wine🍷
خوبه این مرد از دنس خوشش نمیومد که اون وسط با جنی تانگو قر میداد..
دندان قروچهای کردم و که جین به بازویم زد و پرسید: مایل یک شات هستی..
جوابی به او ندادم و در یک تصمیم غیر منتظره به او درخواست رقص دادم:تو چی مایل دنس هستی؟
به جایی که کیم و جنی بودند نگاه کردم و با حرص گفتم : خیلی...
جین:گمونم دوست پسرتو اینجا با یک دختر دیگه دیدی که اینقدر حرصی شدی..
جین:اوه پس باید پوزشو به خاک بمالی..
جین مشتاق دستم را گرفت و گفت:دنسم خوب نیست اما خوشحال میشم خانم به این زیبایی رو همراهی کنم..
دستم را گرفتم و با او خیلی خانومانه به سمت پیست رقص قدم برداشتیم..
جین دستش را با احتیاط دور کمرم حلقه کرد و به شوخی گفت:باید حواسم باشه نامزد کیو بغل میکنم..ممکنه امشب بادمجون زیر چشمم کاشته شه!
تمام حواسم پی کیم و جنی بود.. که جنی چطور خودش را به او میمالید و در گوشش وز وز میکرد..همین باعث شده بود تهیونگ کلافگی از سر و رویش ببارد..
جین چشمکی دیگر زد و گفت:تو هم مثل من دنسر خوبی نیستی..
جین به شوخی گفت:اوه اوه حتما از اون راننده ها که به در و دیوار میمالند و بعد میگن دیوار مقصر بود در مقصر بود..
همینطور که با جین به نرمی تکان میخوردیم چشمم ناخودآگاه به چشمان خونین و قرمز تهیونگ خورد..
یا مسیح خودت حافظ جانم باشد..
پس بالاخره متوجه حضورم شده بود..
با غضب با همان چشمان وحشیاش برایم خط و نشان میکشید...به قدری اعصبانی بود که متوجه نمیشد دارد کمر جنی را بین چنگاش محکم فشار میدهد..
خدا بخیر بگذرونه..
این با جنی اینطوری میکنه با من میخواد چیکار کنه..
۲.۹k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.