فیک کوک
فیک کوک
Part.13
که یهو در حموم باز شد و من با کوک که هیچی تنش نبود مواجه شدم
ا/ت:جیغغغغغغغغغغغغغ چرا لباس تنت نیستتتت
کوک:(خیلی ریلکس) چون از حموم اومدم
ا/ت: مگه منو نمیبینی اینجام
کوک:چرا میبینم
ا/ت: پس چرا هنوز اینجوری جلوم وایسادیییی
کوک:چون تو هم تو اتاقی
ا/ت:لباستو بپوشششش
کوک:(با لبخند شیطانی)نوچ
دمپاییمو برداشتمو افتادم دنبال کوک
همینجوری که مثل سگ دنبالش بودم پام پیچ خورد افتادم روی تخت دقیقا همون لحظه مامان کوک اومد تو
کوک:مامااااااننننننن ببببروووو بیرونننن
م.ک:من وقتی زاییدمت هم لخت بودی
ا/ت:ببخشید وسط حرفتون میپرم(دمپاییو پرت کردم سمت کوک)مگه نمیگم لباستو بپوشششش *دوباره افتادن دنبال هم
مامان کوک داشت از خنده جر میخورد رفت بیرون
بالاخره کوک رو گرفتم و افتادم روش که توی یه چشم بهم زدن کوک روی من بود (این بده) *منحرفا کاری نکردن
همینطوری که میخندید گفت:وقت انتقامه
شروع کرد به قلقلک دادنم
ا/ت:و...ل...م...ک.....ن.....
بالاخره قانع شد لباس بپوشه اومد
کرم درونم فعال شده بود رفتم چسبوندمش به دیوار وقتی که تحریک شد یه گاز از دستش گرفتمو فرار کردم
کوک:AAAAAAAAAAAAAAAAA
همینجوری که میخندیدم داشتم فرار میکردم که از پشت گرفتم و لپمو کشید (از دبیرستان میدونه ا/ت روی لپش حساسه)
ا/ت:میکشمتتتتتت
افتادم دنبالش که مامانش جلو راهمون سبز شد
آماده شید پرواز داریم
انقدر خوشحال شدم که پریدم بغل جونگ کوک کوکم منو سفت چسبید
Part.13
که یهو در حموم باز شد و من با کوک که هیچی تنش نبود مواجه شدم
ا/ت:جیغغغغغغغغغغغغغ چرا لباس تنت نیستتتت
کوک:(خیلی ریلکس) چون از حموم اومدم
ا/ت: مگه منو نمیبینی اینجام
کوک:چرا میبینم
ا/ت: پس چرا هنوز اینجوری جلوم وایسادیییی
کوک:چون تو هم تو اتاقی
ا/ت:لباستو بپوشششش
کوک:(با لبخند شیطانی)نوچ
دمپاییمو برداشتمو افتادم دنبال کوک
همینجوری که مثل سگ دنبالش بودم پام پیچ خورد افتادم روی تخت دقیقا همون لحظه مامان کوک اومد تو
کوک:مامااااااننننننن ببببروووو بیرونننن
م.ک:من وقتی زاییدمت هم لخت بودی
ا/ت:ببخشید وسط حرفتون میپرم(دمپاییو پرت کردم سمت کوک)مگه نمیگم لباستو بپوشششش *دوباره افتادن دنبال هم
مامان کوک داشت از خنده جر میخورد رفت بیرون
بالاخره کوک رو گرفتم و افتادم روش که توی یه چشم بهم زدن کوک روی من بود (این بده) *منحرفا کاری نکردن
همینطوری که میخندید گفت:وقت انتقامه
شروع کرد به قلقلک دادنم
ا/ت:و...ل...م...ک.....ن.....
بالاخره قانع شد لباس بپوشه اومد
کرم درونم فعال شده بود رفتم چسبوندمش به دیوار وقتی که تحریک شد یه گاز از دستش گرفتمو فرار کردم
کوک:AAAAAAAAAAAAAAAAA
همینجوری که میخندیدم داشتم فرار میکردم که از پشت گرفتم و لپمو کشید (از دبیرستان میدونه ا/ت روی لپش حساسه)
ا/ت:میکشمتتتتتت
افتادم دنبالش که مامانش جلو راهمون سبز شد
آماده شید پرواز داریم
انقدر خوشحال شدم که پریدم بغل جونگ کوک کوکم منو سفت چسبید
۱۱.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.