نفرتی که تبدیل به عشق شد

نفرتی که تبدیل به عشق شد
P28
یکی دستش رو گذاشت جلوی دهنم ومحکم گرفته بودم
$ هیسس
(ویو ا.ت)
بعد چند لحظه چشمام تاریکی رفت و دیگه هیچی نفهمیدم
(ویو کوک)
بعد از اینکه از پیش ا.ت رفتم خیلی دلشوره داشتم فکر می میکردم که قراره یه اتفاقی بیوفته
بعد از تموم شدن مهمونی سریع برگشتم خونه ولی ا.ت نبود خونه خالی بود همه جا رو دنبالش گشتم ولی نبود داشتم دنبالش می گشتم که گوشیم زنگ خورد
_...؟؟!!!!؟!چییییییی (داد) اگه یه تار مو از سرش کم بشه خودتو مرده بدون (داد)
(از اونجایی که کوک مافیاست دشمن زیاد داره )
یکی بهم زنگ زد گفت که ا.ت رو گرفتن یه آدرس داد گفت که تنها برم هه فکر کردن تنهایی نمیتونم از دستشون بر بیام
سریع رفتم تو پارکینگ سوار ماشین شدم و راه افتادم رسیدم دوتا ون مشکی با چند تا آدم اونجا بود رفتم جلو
_ا.ت کجاست (داد)
¢خیله خب آروم باش (مسخره کردن)
_گفتم کجاست (داد)
جیغغغغغغ
_ا.تتتتتتت(داد)
¢بیا اینم ا.تت ولی اول پول
یه کیسه پر از پول جلوشون پرت کردم
رفتم جلو و دست ا.ت رو گرفتم و بردمش توی ماشین
دیدگاه ها (۹)

نفرتی که تبدیل به عشق شد.P28 دست ا.ت رو گرفتم و بردمش توی ما...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP29توی اتاق ولش کردم و رفتم به دفتر ...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP27+نه عیب ندارد(ویو ا.ت)بهر اینکه ا...

نفرتی که تبدیل به عشق شدP26_بهتره بخوابی کوچولو (پرش زمانی ب...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط