پارت

#پارت_20
#بیا_فقط_رفیق_باشیم


_هی پسر! تو اولین! آخرین! و تنها کسی بودی که عاشقش شدم.. چطور میتونم رفیقت باشم!
هیونجین که باورش نمیشد آب دهنش رو قورت داد و گفت
_ الان.. جدی‌ای؟
_ هممم
_ یعنی.. یعنی رفیق نیستیم؟!
فلیکس لبخند شیطنت‌باری زد
_ نمیدونم! ولی... باید مخمو بزنی!
_ چی؟!😂
_ همینکه که گفتم! باید باز عاشقم کنی جناب هوانگ!
پسرا برگشتن و سر جاشون نشستن
بنگ‌چان:_ خوبه خوبه! گل میگین گل می‌شنوین!
هیونجین که به شدت ضربان قلبش بالا رفته بود، نمیتونست لبخندش رو کنترل کنه...
لینو:_ چیزی شده هیونجینا؟ چرا خر‌ذوق شدی؟ نکنه تا ما نبودیم خودتو فلیکس...
فلیکس:_ یااا هیونگ..

***
روز بعد:
هیونجین آروم قرار نداشت... مدام توی اتاق راه می‌رفت
_ باید چیکار کنم؟ براش هدیه بخرم؟! ببرمش بیرون؟ چیکار کنمممم..
هیونجین با سرعت از اتاق خارج شد
_ هیونگ هیونگ
_ بله! چیشده؟
_ ببینم تو میدونی باید چطور مخ یه نفرو بزنی؟
_ چی؟! میخوای مخ بزنی؟
_ آره!
_ مخ کیو؟
_ فلیکس!
چانگبین قهقهه‌ی بلندی کرد
_ فلیکس؟
_ آره خب مگه چیه؟
_ هیچی! ببینم دیشب چی بهت گفت که اونقدر خوشحال بودی؟
_ گفت اگه مخشو بزنم میتونیم دوباره باهم باشیم!
_ خب فلیکس پسر پر شور نشاطیه‌، چطوره یروز کامل باهم برین بیرون! بعدشم آخر شب بهش اعتراف کن...
_ آره! همینه! عالیههه..

دو روز بیشتر تا تولد فلیکس نمونده بود، هیونجین قصد داشت اینکارو توی روز تولدش انجام بده...

#straykids#BTS
#Felix #Han #IN #Sungmin #hyunjin #hyunlix #chungbin #chan #Lee‌know
دیدگاه ها (۲)

#پارت_21(اخر)#بیا_فقط_رفیق_باشیم روز تولد فلیکس: هیونجین با ...

#straykids#BTS #Felix #Han #IN #Sungmin #hyunjin #hyunlix ...

#پارت_19 #بیا_فقط_رفیق_باشیم _ باشه اما... تو هنوزم منو دوست...

#پارت_18 #بیا_فقط_رفیق_باشیم _ سه شب پیش وقتی اونقدر زیاده ر...

Police and lovePt16Police and lovePt15لی فلیکس : میخوای بریم...

#مافیای_من #P9هان:«با ترس و بغض»ل....لینو چی؟؟؟لینو چش شده ه...

عضوهای جدید ( پارت ۱۴ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط