پارت۱۴
پارت۱۴
+چه حقیقتی؟
^^ه.ههمین که یونگی خیلی خشنه و با کسی شوخی نداره(هل میشه)
+آها، بله ببخشید....فقط منظورتون از پسرا کیه ؟البته اگه فوضولی نباشه
^^نع فضولی نیست(لبخند)وقتی رسیدی عمارت میشناسیشون ما با یونگی هفت نفر میشیم که باهم تقریبن۲ سالی میشه فرندیم حالا میشناسیمون ....حالا هم دیگه برو خیلی وقته اینجا وایستادیم صدای اربابت آلن بلند میشه خدافظ
+آروم خدافظ
جیمین رفت سواره اون یکی ون شد
ات هم بعد چند مین رفت کنار ون مشکی یونگی که بادیگاردش حضور ات رو به یونگی اطلاع داد و بعد از اجازه دادن یونگی درو برا ات وا کرد
ات وارد ون شد که دید یه پسر سیاه پوش جذاب و سرد نشسته رو صندلی و یه پاشو انداخته رو پای دیگش ات کمی رفت جلو روبه یونگی تعظیم کرد و دوباره ایستاد
+سلام
_ههعع جالبه این بار تعظیم کردی
(چرا ادمین گیر داده به این تعظیم کردن ات واقعا چرا؟🤨😐)
_حتما این همه مدت جیمین داشت نصیحتت میکرد که چجور رفتار کنی نع؟ فک کنم اینم بهت گفت که من تورد خریدم و تو دیگه خدمتکارمی پع بهتره دختر حرف گوش کنی باشی در ضمن بدون اجازه من حرف نمیزنی حتی یه چیکه ابم نمیخوری (کروات سیاهشو درست میکنه)
حالا هم بشین
+بله چشم(میره رو صندلی که تقریبن از یونگی دور بود رو انتخاب میکنه و میشینع)
_مگه من بهت اجازه حرف زدن دادم(عصبی و ترسناک ات ر نگاه میکنه) بیا بشین رو صندلی رو به رو حرف دارم باهات
+بدون حرفی دستور یونگی رو اجرا میکنه
#فیک
#فیک_ یونگی
#بی_تی_اس
+چه حقیقتی؟
^^ه.ههمین که یونگی خیلی خشنه و با کسی شوخی نداره(هل میشه)
+آها، بله ببخشید....فقط منظورتون از پسرا کیه ؟البته اگه فوضولی نباشه
^^نع فضولی نیست(لبخند)وقتی رسیدی عمارت میشناسیشون ما با یونگی هفت نفر میشیم که باهم تقریبن۲ سالی میشه فرندیم حالا میشناسیمون ....حالا هم دیگه برو خیلی وقته اینجا وایستادیم صدای اربابت آلن بلند میشه خدافظ
+آروم خدافظ
جیمین رفت سواره اون یکی ون شد
ات هم بعد چند مین رفت کنار ون مشکی یونگی که بادیگاردش حضور ات رو به یونگی اطلاع داد و بعد از اجازه دادن یونگی درو برا ات وا کرد
ات وارد ون شد که دید یه پسر سیاه پوش جذاب و سرد نشسته رو صندلی و یه پاشو انداخته رو پای دیگش ات کمی رفت جلو روبه یونگی تعظیم کرد و دوباره ایستاد
+سلام
_ههعع جالبه این بار تعظیم کردی
(چرا ادمین گیر داده به این تعظیم کردن ات واقعا چرا؟🤨😐)
_حتما این همه مدت جیمین داشت نصیحتت میکرد که چجور رفتار کنی نع؟ فک کنم اینم بهت گفت که من تورد خریدم و تو دیگه خدمتکارمی پع بهتره دختر حرف گوش کنی باشی در ضمن بدون اجازه من حرف نمیزنی حتی یه چیکه ابم نمیخوری (کروات سیاهشو درست میکنه)
حالا هم بشین
+بله چشم(میره رو صندلی که تقریبن از یونگی دور بود رو انتخاب میکنه و میشینع)
_مگه من بهت اجازه حرف زدن دادم(عصبی و ترسناک ات ر نگاه میکنه) بیا بشین رو صندلی رو به رو حرف دارم باهات
+بدون حرفی دستور یونگی رو اجرا میکنه
#فیک
#فیک_ یونگی
#بی_تی_اس
۱۴.۱k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.