..کوچولوی دل باخته🖤🥀.. ~پارت ۲۵~
..کوچولوی دل باخته🖤🥀.. ~پارت ۲۵~
دیانا:
رسیدم بام رو صندلی نشستم به بیو بام که همیشه منو خوش فازم میکرد نگاه میکردم اما حیف که الان خوش فازم نمیکنه.....
اصلا کی میدونست یه روزی دیانا رحیمی خاهر داشته باشه؟............
اصلا نمیدونم واقعیت داره یا نه ؟!........
خدایااااااچراهربارمنوامتحانمیکنی.........
مگهچهگناهیکردم؟!.........
همهبهممیگن این زمین خوردنا تورو بزرگ میکنه.........
خدایامندیگبزرگشدمنمیخایدستازسرمبرداری؟
دیگتوانایییاینکهبخامیهبدختیدیگیهماجرایدیگروادامهبدمندارم....
حسکردمیکیاومدوکنارمنشست.......
رومروبهطرفکسیککنارمنشستدادم......
لبخندیبهشزدم......
کلببازکردوگفت:
میدونستماینجایییرفتمپرورشگاه.......
شیخیگفترفته......
تاگفترفتفهمیدماومدیاینجا........
نکهخوشفازتمیکرد........
دیانا:
لبخندیبهشزدمورومرودادمبهروبروزیرلبغریدم..........
چقدخوبمنوشناختی......
تواین۹سال.......
راستشیکیتویکینیکو.......
یذرهبیشترتابچههایدیگ.........
لبخندیبهمزدوردشرودادبهروبروارومگفت:
اینجورینگووحصودیشونمیشه.......
دیانا:
خندهریزیکردموگفتمجالبهاونامنوقالگذاشتنرفتنبیرونتازهحصودیشونممیشه؟.......
گفت:
حالاایناروولشچیشدهبازمسرازاینجادراوردی؟
دیانا:
(کل داستانو گفت)
گفت:
جدیجدیخاهرداری؟.....
بهتحصودیمشددیا......
دیانا:
عهههتوکازخاهرممبالاتریمنتروووخیلیدوصتدارم.....
یادتتوپرورشگاهکبودیمتومننیکو......
چقددعوامیکردیم؟
گفت:
وایییارهخدایییسلوکنداستیمبعدمشیخیمیومدمیگفت.....
بچهاااساکتتتتت(باصدایکلفتگفت).....
دیانا:
اینوکهگفتهردومونزدیمزیرخنده........
گفت:
حالاخاهرتوومیخوایچجوریپیداکنیدیام؟......
دیانا:
خودموبههردریبزنمپیداشمیکنم......
نمیزارممثلمنبیکسبشه....
گفت:
ومثلمنونیکو......
دیانا:
اهوم.......
ولیجدیچراهمیشهحالموخوبمیکنی؟
گفت:
دیگاینمیکیازهنرمندیهامونه......
دیانا:
بادستمزدمتوسرشکاخریزی گفت.....
ادامهداد.....
توچیزدیگهایهنرنداریتو؟
(بنظرتونکیه؟)
ادامه دارد......
دیانا:
رسیدم بام رو صندلی نشستم به بیو بام که همیشه منو خوش فازم میکرد نگاه میکردم اما حیف که الان خوش فازم نمیکنه.....
اصلا کی میدونست یه روزی دیانا رحیمی خاهر داشته باشه؟............
اصلا نمیدونم واقعیت داره یا نه ؟!........
خدایااااااچراهربارمنوامتحانمیکنی.........
مگهچهگناهیکردم؟!.........
همهبهممیگن این زمین خوردنا تورو بزرگ میکنه.........
خدایامندیگبزرگشدمنمیخایدستازسرمبرداری؟
دیگتوانایییاینکهبخامیهبدختیدیگیهماجرایدیگروادامهبدمندارم....
حسکردمیکیاومدوکنارمنشست.......
رومروبهطرفکسیککنارمنشستدادم......
لبخندیبهشزدم......
کلببازکردوگفت:
میدونستماینجایییرفتمپرورشگاه.......
شیخیگفترفته......
تاگفترفتفهمیدماومدیاینجا........
نکهخوشفازتمیکرد........
دیانا:
لبخندیبهشزدمورومرودادمبهروبروزیرلبغریدم..........
چقدخوبمنوشناختی......
تواین۹سال.......
راستشیکیتویکینیکو.......
یذرهبیشترتابچههایدیگ.........
لبخندیبهمزدوردشرودادبهروبروارومگفت:
اینجورینگووحصودیشونمیشه.......
دیانا:
خندهریزیکردموگفتمجالبهاونامنوقالگذاشتنرفتنبیرونتازهحصودیشونممیشه؟.......
گفت:
حالاایناروولشچیشدهبازمسرازاینجادراوردی؟
دیانا:
(کل داستانو گفت)
گفت:
جدیجدیخاهرداری؟.....
بهتحصودیمشددیا......
دیانا:
عهههتوکازخاهرممبالاتریمنتروووخیلیدوصتدارم.....
یادتتوپرورشگاهکبودیمتومننیکو......
چقددعوامیکردیم؟
گفت:
وایییارهخدایییسلوکنداستیمبعدمشیخیمیومدمیگفت.....
بچهاااساکتتتتت(باصدایکلفتگفت).....
دیانا:
اینوکهگفتهردومونزدیمزیرخنده........
گفت:
حالاخاهرتوومیخوایچجوریپیداکنیدیام؟......
دیانا:
خودموبههردریبزنمپیداشمیکنم......
نمیزارممثلمنبیکسبشه....
گفت:
ومثلمنونیکو......
دیانا:
اهوم.......
ولیجدیچراهمیشهحالموخوبمیکنی؟
گفت:
دیگاینمیکیازهنرمندیهامونه......
دیانا:
بادستمزدمتوسرشکاخریزی گفت.....
ادامهداد.....
توچیزدیگهایهنرنداریتو؟
(بنظرتونکیه؟)
ادامه دارد......
۴.۳k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.