love inother style پارت16
#love_inother_style #پارت16
جیمین
آه اصلا نمیدونم چطوری به پسرا بگم حالا اونارو بیخیال چطوری هر روز هفته با این دخترعمه روبه رو بشم یخچال فریزر گوشیمو در آوردم به ته زنگ زدم
ته:ها؟
من:هاوکوفت بله بلد نیستی
ته:نه حالا بوگو کارتو
من:بچه هارو همون جایی همیشگی بگو بیان کارتون دارم
ته:خاب
من:خدا...
بوق بوق
من:0_0 قطع کرد ناموسا حیف همچین پسری که تو مدرسه ای که من صاحب آیندش ام درس می خونه حیف
لباسامو سریع عوض کردم به سمت باشگاه کوچیکی که دوسال میشه پیداش کردیم و بیشتر کارامون اونجا هماهنگ میکردیم رفتم چطوری بهشون بگم حالا
من:اهم پسرا قراره دختر بیاریم نه نه
پسرا میخوام همکلاسی جدید براتون بیارم نمیدونم ولش یه فکری میکنم دیگه برم سوار ماشین شدم و راه افتادم سر باشگاه وایستادم واردش شدم
//||////***//
تهیونگ
پوف باید به پسرا زنگ بزنم اول واستا به یونگ وبک بگم
یونگ:بنال
من:بدتر از من تویی که بلند شو دست داداش خوشگلتو بگیر بیا پاتوق
یونگ:خوب باشه
قطع کرد هیچوقت از خداحافظی خوشش نمیومد نمیدونستم چرا؟
زنگ زدم به کوین
کوین:سلام خوبی بگو
من:سلام خوبم بیا پاتوق جیمین گفت
کوین:باشه بای
خوب نوبتی هم باشه نوبت چانیول جینیونگ
چان:بگوو
من:بیا پاتوق جین رو هم بیار
چان:خاب گمشو خوشحالم کن
من:غول بی فرهنگ بای
همه بعد نیم ساعت دور هم دیگه جمع شده بودیم اماهنوز جیمین شی نیومده بود
چان:چیکارمون داش اصلا
من:چمدونم بابا گفت بگم بیاین
*اوف ببخشید دیر شد ترافیک بودش
ما:خوش اومدی
جیمین:اهم موضوع امروز اینه دانش آموز انتقالی فردا داریم
ما:کی هستن
جیمین:دخترایی دبیرستان روبه رو
ما:0_¤هااااننن کیا
جیمین:منم موندم بابابزرگ گفت اونان
خوب تموم شد بلندشین بریم
جینیونگ:هیچی بدون دور دور وگشتن
جیمین:فردا باید زود تر از اونا کلاس باشیم محض پوزشون به خاک بمالیم
ما:اوکی
جیمین
آه اصلا نمیدونم چطوری به پسرا بگم حالا اونارو بیخیال چطوری هر روز هفته با این دخترعمه روبه رو بشم یخچال فریزر گوشیمو در آوردم به ته زنگ زدم
ته:ها؟
من:هاوکوفت بله بلد نیستی
ته:نه حالا بوگو کارتو
من:بچه هارو همون جایی همیشگی بگو بیان کارتون دارم
ته:خاب
من:خدا...
بوق بوق
من:0_0 قطع کرد ناموسا حیف همچین پسری که تو مدرسه ای که من صاحب آیندش ام درس می خونه حیف
لباسامو سریع عوض کردم به سمت باشگاه کوچیکی که دوسال میشه پیداش کردیم و بیشتر کارامون اونجا هماهنگ میکردیم رفتم چطوری بهشون بگم حالا
من:اهم پسرا قراره دختر بیاریم نه نه
پسرا میخوام همکلاسی جدید براتون بیارم نمیدونم ولش یه فکری میکنم دیگه برم سوار ماشین شدم و راه افتادم سر باشگاه وایستادم واردش شدم
//||////***//
تهیونگ
پوف باید به پسرا زنگ بزنم اول واستا به یونگ وبک بگم
یونگ:بنال
من:بدتر از من تویی که بلند شو دست داداش خوشگلتو بگیر بیا پاتوق
یونگ:خوب باشه
قطع کرد هیچوقت از خداحافظی خوشش نمیومد نمیدونستم چرا؟
زنگ زدم به کوین
کوین:سلام خوبی بگو
من:سلام خوبم بیا پاتوق جیمین گفت
کوین:باشه بای
خوب نوبتی هم باشه نوبت چانیول جینیونگ
چان:بگوو
من:بیا پاتوق جین رو هم بیار
چان:خاب گمشو خوشحالم کن
من:غول بی فرهنگ بای
همه بعد نیم ساعت دور هم دیگه جمع شده بودیم اماهنوز جیمین شی نیومده بود
چان:چیکارمون داش اصلا
من:چمدونم بابا گفت بگم بیاین
*اوف ببخشید دیر شد ترافیک بودش
ما:خوش اومدی
جیمین:اهم موضوع امروز اینه دانش آموز انتقالی فردا داریم
ما:کی هستن
جیمین:دخترایی دبیرستان روبه رو
ما:0_¤هااااننن کیا
جیمین:منم موندم بابابزرگ گفت اونان
خوب تموم شد بلندشین بریم
جینیونگ:هیچی بدون دور دور وگشتن
جیمین:فردا باید زود تر از اونا کلاس باشیم محض پوزشون به خاک بمالیم
ما:اوکی
۳.۳k
۰۳ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.