ازدواج اجباری♥ p21
ته. چـ چـ چی؟ نه نه نگین بهش بهش بگین که من مردم نمیخوام بیشتر ازاین بهم وابسته بشه
دکتر. چشم
ویو حال
ات. خب پس چرا زنده ای؟
ته. میخواستی بمیرم؟
ات.(گریه)
ته. گریه نکن ولی بعدا معلوم شد که آزمایش من با یکی دیگه اشتباه شده و من هیچ بیماری ندارم
ات. خـ خب چرا چرا زود تر نیومدی1سال طولش دادی
ته. نمیدونستم که چطوری باهات رو به رو شم وقتی میدم که هر روز میای سر قبرم گریه میکنی قلبم هزار تیکه میشد من از همون اولش تورو زیر نظر داشتم ولی امشب میخواستم بهت بگم ولی دودل موندم بعدم که تو پیدام کردی بیهوش شدی
ات بلند شد ته رو محکم بقل کرد
ات. خیلی بدی خیلییی(گریه)
ته. حالا واقعا دوسم داری دیگه یا میخوای انکارش کنی؟
ات. دوست دارم خیلی هم دوست طوری که تو این 1سال فقط گریه میکردم
ته. بوسه ای رو لب ات گذاشت و ات هم همراهی میکرد
که پرستار امد تو
پرستار. خاک عالم بد موقع مزاحم شدم به کارتون برسین
ات.(گوجه شده بود)
پرستار رفت که ته میخواست دوباره ات روببوسه که ات نذاشت
ات. این دفعه دیگه دکتر میاد ول کن وقت برای این کارا زیاده فقط میخوام از پیشم جوم نخوری فهمیدی؟
ته. هوم من برم کارای ترخیصو انجام بدم
ات. مگه کری میگم از پیشم جوم نمیخوری بعد تو میگی برم کارای ترخیصو انجام بدم؟
ته. پس میخوای تا اخر عمرت اینجا باشی؟
ات. منم باهات میام
ته. عه ات قرار نیست که فرار کنم برمیگردم
ات دوباره ته رو بغل کرد
ات. قول میدی
ته. قول بعد سر ات رو بوسید رفت
ویو ات
نیم ساعت گذشته چرا ته نمیاد خدایا نکنه بازم ترکم کرده بزار برم از پرستار بپرسم رفت بیرون از اتاقش
ات. پرستارپرستار
پرستار. بله خانم حالتون بد شده؟
ات. نه اون مردی که سیاه پوسیده بود کجاس
پرستار. اها اون رو میگید ایشون رفتن
ویو ات
بعد اینکه گفت ایشون رفتن استرس تمام وجودمو گرفت بدوبدورفتم بیرون بیمارستان
ات.تهیونگگگگ(داد، گریه)
یکی از مردم. خانم چیشده؟
ات. تهیونگگگگگ(داد، گریه) داشتم همه جارو با داد میگشتم ولی اثری از ته نبود یعنی دوباره ترکم کرده یعنی اون منو دوس نداره دیگه روی زانو هام افتادم شروع کردم به گریه کردن
ویو ته
رفتم داروخونه بیمارستان گفت که این دارو هارو نداریم زدم از بیمارستان بیرون سوار ماشینم شدم رفتم سمت دارو خونه دارو هارو گرفتم برگشتم بیمارستان داشتم وارد بیمارستان میشدم که چشمم خورد به یه دختر که نگشسته بود داشت گریه میکرد یکم رفتم جلو تر که دیدم اتس
ویو ات
داشتم همینطوری گریه میکردم که صدای ته رو شنیدم
ته. عشقم چرا گریه میکنی؟
ات. تهه(گریه، بغل)
ته. چیشده
ات. فک کردم تنهام گذاشتی فک کردم دوباره ترکم کردی(گریه)
ادامه دارد..
حمایت کنید 🥺♥
22لایک
22کامنت
دکتر. چشم
ویو حال
ات. خب پس چرا زنده ای؟
ته. میخواستی بمیرم؟
ات.(گریه)
ته. گریه نکن ولی بعدا معلوم شد که آزمایش من با یکی دیگه اشتباه شده و من هیچ بیماری ندارم
ات. خـ خب چرا چرا زود تر نیومدی1سال طولش دادی
ته. نمیدونستم که چطوری باهات رو به رو شم وقتی میدم که هر روز میای سر قبرم گریه میکنی قلبم هزار تیکه میشد من از همون اولش تورو زیر نظر داشتم ولی امشب میخواستم بهت بگم ولی دودل موندم بعدم که تو پیدام کردی بیهوش شدی
ات بلند شد ته رو محکم بقل کرد
ات. خیلی بدی خیلییی(گریه)
ته. حالا واقعا دوسم داری دیگه یا میخوای انکارش کنی؟
ات. دوست دارم خیلی هم دوست طوری که تو این 1سال فقط گریه میکردم
ته. بوسه ای رو لب ات گذاشت و ات هم همراهی میکرد
که پرستار امد تو
پرستار. خاک عالم بد موقع مزاحم شدم به کارتون برسین
ات.(گوجه شده بود)
پرستار رفت که ته میخواست دوباره ات روببوسه که ات نذاشت
ات. این دفعه دیگه دکتر میاد ول کن وقت برای این کارا زیاده فقط میخوام از پیشم جوم نخوری فهمیدی؟
ته. هوم من برم کارای ترخیصو انجام بدم
ات. مگه کری میگم از پیشم جوم نمیخوری بعد تو میگی برم کارای ترخیصو انجام بدم؟
ته. پس میخوای تا اخر عمرت اینجا باشی؟
ات. منم باهات میام
ته. عه ات قرار نیست که فرار کنم برمیگردم
ات دوباره ته رو بغل کرد
ات. قول میدی
ته. قول بعد سر ات رو بوسید رفت
ویو ات
نیم ساعت گذشته چرا ته نمیاد خدایا نکنه بازم ترکم کرده بزار برم از پرستار بپرسم رفت بیرون از اتاقش
ات. پرستارپرستار
پرستار. بله خانم حالتون بد شده؟
ات. نه اون مردی که سیاه پوسیده بود کجاس
پرستار. اها اون رو میگید ایشون رفتن
ویو ات
بعد اینکه گفت ایشون رفتن استرس تمام وجودمو گرفت بدوبدورفتم بیرون بیمارستان
ات.تهیونگگگگ(داد، گریه)
یکی از مردم. خانم چیشده؟
ات. تهیونگگگگگ(داد، گریه) داشتم همه جارو با داد میگشتم ولی اثری از ته نبود یعنی دوباره ترکم کرده یعنی اون منو دوس نداره دیگه روی زانو هام افتادم شروع کردم به گریه کردن
ویو ته
رفتم داروخونه بیمارستان گفت که این دارو هارو نداریم زدم از بیمارستان بیرون سوار ماشینم شدم رفتم سمت دارو خونه دارو هارو گرفتم برگشتم بیمارستان داشتم وارد بیمارستان میشدم که چشمم خورد به یه دختر که نگشسته بود داشت گریه میکرد یکم رفتم جلو تر که دیدم اتس
ویو ات
داشتم همینطوری گریه میکردم که صدای ته رو شنیدم
ته. عشقم چرا گریه میکنی؟
ات. تهه(گریه، بغل)
ته. چیشده
ات. فک کردم تنهام گذاشتی فک کردم دوباره ترکم کردی(گریه)
ادامه دارد..
حمایت کنید 🥺♥
22لایک
22کامنت
۲۲.۳k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.