برادر خوانده 🧑🏻✨ پارت 25 🧑🏻✨
برادر خوانده 🧑🏻✨ پارت 25 🧑🏻✨
_شبت بخیر زندگیم
+شب تو هم بخیر
صبح روز بعد
نور خورشید منو از خواب بیدارم کرد و یه چیز سنگین روم حس کردم چشمام رو باز کردم و با چشمای باز تهیونگ مواجه شدم
_صبح بخیر
+صبح تو هم بخیر
_ا/ت امروز بریم لباس عروس دوماد ببینیم؟
+برای کی؟
_وا برای خودمون دیگه
+یااااا تهیونگا ما همین دیروز به هم اعتراف کردیم خوبی؟
_من خوبم تو چطوری؟
+(خندهههه)
_پاشو بریم یه صبحانه مشتی بزنیم بر بدن
+بزار من لباسام رو عوض کنم الان میام تو هم تیشرت بپوش بیا اینجوری نیا کلی خدمتکار دختر پایین هستند
_چرا ؟
+میگم کلی خدمتکار دختر هست میگی چرا؟
بعد از زدن این حرف رفتم اتاق خودم میخواد لخت بیاد پایین پسره بی حیا (هوی حرف دهنت رو بفهم😠)
_وا ا/ت ا/تتتتتتت(آخرش داد)
_وای خدااا غلط کردم
رفتم اتاقم لباسام رو عوض کردم (اسلاید 2) نشستم همونجا تو اتاقم یه کم رفتم تو گوشی
ویو تهیونگ
تیشرت پوشیدم رفتم سمت اتاق ا/ت در زدم تق تق تق
_ا/ت میشه بیام تو
جوابی ازش نشنیدم پس رفتم داخل
_وای خدای من یه فرشته اخمو اینجا نشسته
+برو پیش همون خدمتکار جونت
_مگه من گفتم اونا جونمن؟
+نه ترخدا خجالت خجالت نکش بگو
_چیز ببخشید دیگه باشه
_ا/ت نمیخوای جواب منو بدی؟
_پاشو بریم صبحانه بخوریم
_انگار باید به روش برادر بلندت کنم
دستش رو گرفتم و کشیدم سمت خودم که از تخت اومد پایین برای اینکه نیوفته خودش رو نگه داشت و وایساد منم از فرصت استفاده کردم و اسپنک محکمی به ا/ت زدم
+اییییی چرا میزنی؟(بغض)
_چون به حرفم گوش نمیدی
+خیلی محکم زدی
_ای بابا بیا اینجا
اومد سمتم و من ا/ت رو بغل گرفتم و جای که زده بودم رو ماساژ میدادم پایین باسنش بود به خاطر همین میتونستم ببینم که جاش قرمز شده
_شبت بخیر زندگیم
+شب تو هم بخیر
صبح روز بعد
نور خورشید منو از خواب بیدارم کرد و یه چیز سنگین روم حس کردم چشمام رو باز کردم و با چشمای باز تهیونگ مواجه شدم
_صبح بخیر
+صبح تو هم بخیر
_ا/ت امروز بریم لباس عروس دوماد ببینیم؟
+برای کی؟
_وا برای خودمون دیگه
+یااااا تهیونگا ما همین دیروز به هم اعتراف کردیم خوبی؟
_من خوبم تو چطوری؟
+(خندهههه)
_پاشو بریم یه صبحانه مشتی بزنیم بر بدن
+بزار من لباسام رو عوض کنم الان میام تو هم تیشرت بپوش بیا اینجوری نیا کلی خدمتکار دختر پایین هستند
_چرا ؟
+میگم کلی خدمتکار دختر هست میگی چرا؟
بعد از زدن این حرف رفتم اتاق خودم میخواد لخت بیاد پایین پسره بی حیا (هوی حرف دهنت رو بفهم😠)
_وا ا/ت ا/تتتتتتت(آخرش داد)
_وای خدااا غلط کردم
رفتم اتاقم لباسام رو عوض کردم (اسلاید 2) نشستم همونجا تو اتاقم یه کم رفتم تو گوشی
ویو تهیونگ
تیشرت پوشیدم رفتم سمت اتاق ا/ت در زدم تق تق تق
_ا/ت میشه بیام تو
جوابی ازش نشنیدم پس رفتم داخل
_وای خدای من یه فرشته اخمو اینجا نشسته
+برو پیش همون خدمتکار جونت
_مگه من گفتم اونا جونمن؟
+نه ترخدا خجالت خجالت نکش بگو
_چیز ببخشید دیگه باشه
_ا/ت نمیخوای جواب منو بدی؟
_پاشو بریم صبحانه بخوریم
_انگار باید به روش برادر بلندت کنم
دستش رو گرفتم و کشیدم سمت خودم که از تخت اومد پایین برای اینکه نیوفته خودش رو نگه داشت و وایساد منم از فرصت استفاده کردم و اسپنک محکمی به ا/ت زدم
+اییییی چرا میزنی؟(بغض)
_چون به حرفم گوش نمیدی
+خیلی محکم زدی
_ای بابا بیا اینجا
اومد سمتم و من ا/ت رو بغل گرفتم و جای که زده بودم رو ماساژ میدادم پایین باسنش بود به خاطر همین میتونستم ببینم که جاش قرمز شده
۱۷.۰k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.