شروع دوباره پارت ۱۵ فیک بی تی اس
شروع دوباره پارت ۱۵ #فیک_بی_تی_اس
[شب]
ا.ت ویو
جولیا امشب هممون رو دعوت کرده ... یعنی همه بچه ها حتی کوک ... اینکه اون دختره هم میاد یا نه نمیدونم ... من نمیخواستم برم ولی جولیا خیلی اصرار کرد که با آری بیایم منم قبول کردم ... آری رو آماده کردم بعد خودم لباسمو پوشیدم و باهم رفتیم خونه جولیا
[خونه جولیا]
زنگ در رک زدم که جولیا درو باز کرد
ج: (یعنی جولیا) سلاممم
+: سلام(لبخند)
÷: سلام خاله جولی
ج: سلام فدات شممم
رفتیم داخل و نشستیم ... همه بودن جز کوک
جین: عاااسلام ا.ت چه خبر
+: سلامتی جین از تو؟
جین: هیچی زیبایی هام هنوز سر جاشه
+: (خنده) میبینم
ته: آری؟ عمو جون بیا ببینم
آری بدو بدو رفت بغل ته نشست و باهم مشغول صحبت شدن من و بقیه دخترا هم رفتیم یه گوشه نشستیم که بازجویی ها شروع شد !
ج: ا.ت چیشده شنیدم با کوک دعوا کردین
+: اوهوم
ماری: ا.ت جولیا یه چیزایی گفت اما من چیزی نفهمیدم بگو ببینم چی شدهه
کاملیا: راس میگه تعریف کن
+: یواش بابا اوکی میگم ....
ا.ت همه ماجرا رو برای دخترا تعریف کرد
ج: واییی چه پررروعه این دختره
ماری: دختره دروغ گو
کاملیا: کار کوک هم واقعا زشت بود
+: هوم
زنگ در خورد و جولیا رفت درو باز کرد که قامت کوک و اون دختره یولی نمایان شد ...
ببخشید واسه تاخیر واقعا سرم شلوغ بود امروز هم تا شب بیرونم نمیدونم میتونم یه پارت دیگه عاپ کنم یا نه ولی سعیمو میکنم
بایی♡
[شب]
ا.ت ویو
جولیا امشب هممون رو دعوت کرده ... یعنی همه بچه ها حتی کوک ... اینکه اون دختره هم میاد یا نه نمیدونم ... من نمیخواستم برم ولی جولیا خیلی اصرار کرد که با آری بیایم منم قبول کردم ... آری رو آماده کردم بعد خودم لباسمو پوشیدم و باهم رفتیم خونه جولیا
[خونه جولیا]
زنگ در رک زدم که جولیا درو باز کرد
ج: (یعنی جولیا) سلاممم
+: سلام(لبخند)
÷: سلام خاله جولی
ج: سلام فدات شممم
رفتیم داخل و نشستیم ... همه بودن جز کوک
جین: عاااسلام ا.ت چه خبر
+: سلامتی جین از تو؟
جین: هیچی زیبایی هام هنوز سر جاشه
+: (خنده) میبینم
ته: آری؟ عمو جون بیا ببینم
آری بدو بدو رفت بغل ته نشست و باهم مشغول صحبت شدن من و بقیه دخترا هم رفتیم یه گوشه نشستیم که بازجویی ها شروع شد !
ج: ا.ت چیشده شنیدم با کوک دعوا کردین
+: اوهوم
ماری: ا.ت جولیا یه چیزایی گفت اما من چیزی نفهمیدم بگو ببینم چی شدهه
کاملیا: راس میگه تعریف کن
+: یواش بابا اوکی میگم ....
ا.ت همه ماجرا رو برای دخترا تعریف کرد
ج: واییی چه پررروعه این دختره
ماری: دختره دروغ گو
کاملیا: کار کوک هم واقعا زشت بود
+: هوم
زنگ در خورد و جولیا رفت درو باز کرد که قامت کوک و اون دختره یولی نمایان شد ...
ببخشید واسه تاخیر واقعا سرم شلوغ بود امروز هم تا شب بیرونم نمیدونم میتونم یه پارت دیگه عاپ کنم یا نه ولی سعیمو میکنم
بایی♡
۲۷.۱k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.