زیباترین عشق
#زیباترین_عشق
#پارت_7۴
دیانا _ب ارسلان پیم دادم
_سلام
_ارسلان_سلام
خوبی
دیانا _اره تو خوبی
ارسلان_منم خوبم
دیانا _راستی ارسلان
ارسلان_جانم
دیانا _یه ناشناس پیم داده بود بلاکش کردم
ارسلان_خوبه هر کی ناشناس پیم داد بلاک کن
دیانا _اوکی
ارسلان_چی نوشته بود
دیانا _سلام
دیانا خانم فک نکن الان تو عشق و حالی منتظر باش
وای ارسلان نگرانم
ارسلان_اصلا نگران نباش عزیزم هیچی نمیشه
دیانا _خداکنه
ارسلان_راستی فردا میخایم دسته جمعی بریم پارک و کافه میام دنبالت ساعت 12ظهر آماده باشی
دیانا _اوک
ارسلان کیا میان
ارسلان-نیکا گفت یه سری از دوستاش
من و متین تو و نیکا و پانیذ و رضا و همینا
دیانا _شنیدم پانیذ کات کرده 🥺
ارسلان _اره متاسفانه
نگران رضاعم یجور شده
دیانا _ول کن منن خودم فردا ب رضا میرسم
ارسلان_ممنون قشنگم
دیانا _خب من برم بخوابم
ارسلان_باشه عزیزم خداحافظ 😘
دیانا _خدانگهدارت😘💖 شب دیانا یی ببینی
ارسلان_😂خداکنه 🥺😍😘
تو هم خواب ارسلانی ببینی
دیانا _🥺🥺🥺💖💖💖مثل هر شب میبینم
ارسلان _😍😘
.......... صبح روز بعد
دیانا _ساعت زنگ خورد ولی اعتنایی نکردم و خوابیدم
ارسلان _به دیانا زنگ زدم برنداشت یکم نگران شدم رفتم خونشون در زدم
مامان دیانا _بله
عه ارسلان تویی بیا تو
ارسلان_سلام خاله
مامان دیانا _سلام آقا ارسلان
ارسلان_دیانا خونست
مامان دیانا _اره
ارسلان _میتونم برم پیشش؟
مامان دیانا _😂برو شیطون
ارسلان_مرسی خاله 😂
تندی از پله ها بالا رفتم دیدم دیانا رو تخت به حالت بدی خوابیده
پاهاش اینوره صورتش اینور
رفتم سمتش
نخواستم بیدار بشه فقط یکم جابجا کردم ک راحت بخوابه نزدیکای 1 بود ک صدای آلارم گوشیش در اومد
وای خدا چرا اونجوری میکرد 😂یکم تکون خورد بعد بلند شد
دیانا _تو خوابو بیداری بودم
ک بلند شدم دیدم یکی جلومه
جیغ بنفش زدم
ارسلان _دستمو گذاشتم رو دهنش
دیانا _وای ارسلان سکتم دادی
ارسلان _😂😂😂😂الان ساعت چنده
دیانا _ساعت یه نگاهی ب گوشیم انداختم ساعت 1 بود
یکه
خب ک چی
ارسلان _قرارمون
دیانا _عههه یادم رفت
وایسا ببینم تو اینجا چیکار میکنی
ارسلان_اومدم دنبالت
دیانا_یه دری گفتن
ای بابا
ارسلان _😂😂😂
دیانا _نخند جدیم
و خودم پقی زدم زیر خنده
حالا برو بیرون تا آماده شم
ارسلان _باوشه باو
بعد 1ساعت😪دیانا آماده شد
دیانا _ببین چ خوبم هودی ستمونو باهات ست کردم
ارسلان _چقدم ک بهت میاد جیگر
دیانا _یکم خجالت کشیدم
و مامان شیرکاکائو کیک بهمون داد و سوار ماشین شدیم و با ارسلان رفتیم طرف کافه
نیکا _الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
متین _بسم الله چی شده
رضا _پکر بودم و توجهی ب چیزی نداشتم
نیکا _چشامو وقف دادن سمت ارسلان شون
ک همه زدن زیر خنده
رومینا _اینا ارسلان دیانا عن
دیانا _اره
رومبنا _خوش بختم
دیانا _همچنین
ارسلان _نگاهی کلی کردمو سلامی گفتم
رومینا _آقا ارسلان شمایی
خوشبختم از آشناییمون
ارسلان _بله ممنون
محراب _دیانا منو یادته
دیانا _بله؟ 😳
ارسلان _چه؟
محراب _من دوست قدیمیت یادته
دیانا _محراب؟ 👆🏻
محراب _اره
دیانا _وایییی خوبی محراب داداشی
محراب _خوب تو خوبی کلک رل میزنی نمیگی
ازسلان_محراب خوش بختم در ضمن رل نیستیم نامزدیم
محراب _اوه چه بدتر به عنوان برادر عروس هرگز نمیام
دیانا _عههه اذیت نکن
ارسلان _😂😂😂😂
بنفشه منو اذیت نکن
محراب _ایشش لوسسس
#پارت_7۴
دیانا _ب ارسلان پیم دادم
_سلام
_ارسلان_سلام
خوبی
دیانا _اره تو خوبی
ارسلان_منم خوبم
دیانا _راستی ارسلان
ارسلان_جانم
دیانا _یه ناشناس پیم داده بود بلاکش کردم
ارسلان_خوبه هر کی ناشناس پیم داد بلاک کن
دیانا _اوکی
ارسلان_چی نوشته بود
دیانا _سلام
دیانا خانم فک نکن الان تو عشق و حالی منتظر باش
وای ارسلان نگرانم
ارسلان_اصلا نگران نباش عزیزم هیچی نمیشه
دیانا _خداکنه
ارسلان_راستی فردا میخایم دسته جمعی بریم پارک و کافه میام دنبالت ساعت 12ظهر آماده باشی
دیانا _اوک
ارسلان کیا میان
ارسلان-نیکا گفت یه سری از دوستاش
من و متین تو و نیکا و پانیذ و رضا و همینا
دیانا _شنیدم پانیذ کات کرده 🥺
ارسلان _اره متاسفانه
نگران رضاعم یجور شده
دیانا _ول کن منن خودم فردا ب رضا میرسم
ارسلان_ممنون قشنگم
دیانا _خب من برم بخوابم
ارسلان_باشه عزیزم خداحافظ 😘
دیانا _خدانگهدارت😘💖 شب دیانا یی ببینی
ارسلان_😂خداکنه 🥺😍😘
تو هم خواب ارسلانی ببینی
دیانا _🥺🥺🥺💖💖💖مثل هر شب میبینم
ارسلان _😍😘
.......... صبح روز بعد
دیانا _ساعت زنگ خورد ولی اعتنایی نکردم و خوابیدم
ارسلان _به دیانا زنگ زدم برنداشت یکم نگران شدم رفتم خونشون در زدم
مامان دیانا _بله
عه ارسلان تویی بیا تو
ارسلان_سلام خاله
مامان دیانا _سلام آقا ارسلان
ارسلان_دیانا خونست
مامان دیانا _اره
ارسلان _میتونم برم پیشش؟
مامان دیانا _😂برو شیطون
ارسلان_مرسی خاله 😂
تندی از پله ها بالا رفتم دیدم دیانا رو تخت به حالت بدی خوابیده
پاهاش اینوره صورتش اینور
رفتم سمتش
نخواستم بیدار بشه فقط یکم جابجا کردم ک راحت بخوابه نزدیکای 1 بود ک صدای آلارم گوشیش در اومد
وای خدا چرا اونجوری میکرد 😂یکم تکون خورد بعد بلند شد
دیانا _تو خوابو بیداری بودم
ک بلند شدم دیدم یکی جلومه
جیغ بنفش زدم
ارسلان _دستمو گذاشتم رو دهنش
دیانا _وای ارسلان سکتم دادی
ارسلان _😂😂😂😂الان ساعت چنده
دیانا _ساعت یه نگاهی ب گوشیم انداختم ساعت 1 بود
یکه
خب ک چی
ارسلان _قرارمون
دیانا _عههه یادم رفت
وایسا ببینم تو اینجا چیکار میکنی
ارسلان_اومدم دنبالت
دیانا_یه دری گفتن
ای بابا
ارسلان _😂😂😂
دیانا _نخند جدیم
و خودم پقی زدم زیر خنده
حالا برو بیرون تا آماده شم
ارسلان _باوشه باو
بعد 1ساعت😪دیانا آماده شد
دیانا _ببین چ خوبم هودی ستمونو باهات ست کردم
ارسلان _چقدم ک بهت میاد جیگر
دیانا _یکم خجالت کشیدم
و مامان شیرکاکائو کیک بهمون داد و سوار ماشین شدیم و با ارسلان رفتیم طرف کافه
نیکا _الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
متین _بسم الله چی شده
رضا _پکر بودم و توجهی ب چیزی نداشتم
نیکا _چشامو وقف دادن سمت ارسلان شون
ک همه زدن زیر خنده
رومینا _اینا ارسلان دیانا عن
دیانا _اره
رومبنا _خوش بختم
دیانا _همچنین
ارسلان _نگاهی کلی کردمو سلامی گفتم
رومینا _آقا ارسلان شمایی
خوشبختم از آشناییمون
ارسلان _بله ممنون
محراب _دیانا منو یادته
دیانا _بله؟ 😳
ارسلان _چه؟
محراب _من دوست قدیمیت یادته
دیانا _محراب؟ 👆🏻
محراب _اره
دیانا _وایییی خوبی محراب داداشی
محراب _خوب تو خوبی کلک رل میزنی نمیگی
ازسلان_محراب خوش بختم در ضمن رل نیستیم نامزدیم
محراب _اوه چه بدتر به عنوان برادر عروس هرگز نمیام
دیانا _عههه اذیت نکن
ارسلان _😂😂😂😂
بنفشه منو اذیت نکن
محراب _ایشش لوسسس
۳۶.۷k
۱۳ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.