راسی دوستان جلد فیکه چطوره؟؟؟
راسی دوستان جلد فیکه چطوره؟؟؟
نظر پیلیز...خودم درستیدما حالا فک میکنین چه منحرفیم-_-
Hurt
-ep5-
D.o
دستمو گذاشتم جلو دهنم نباید این حرفارو میشنیدم.
اونا چرا نمیخواستن من و بکهیون و چانیول بفهمیم؟
یعنی باید گی میشدم؟ هه
تکیه مو از درخت گرفتم و رفتم سمت در خروجیه قصر.بازم اون سپر از جنس آب و گردباد ها نزدیک در.
خم شدم و دستمو گذاشتم رو زمین.
هرکاری کردم نتونستم اونارو یکم تکون بدم.
صاف وایسادم -دو کیونگسو این سرنوشتته...تو...خیلی رقت انگیزی
پای چپمو رو زمین فشار دادم فرو رفت.
پوزخند زدم
کاش حداقل قدرت پروازو داشتم
صدای دو رگه ی سهون از فکر دراوردتم:کیونگسو داری چیکار میکنی؟
لبخند مصنوعی زدم-فایده ی این گردبادا چیه؟
سرشو خاروند.
$خوب اینا کشنده ان...اومممم هیچ راه فراری از اون گردباد وجود نداره دوسال طول کشید یاد گرفتم...و خیلی راحتم میتونم نابودش کنم.
انگشت اشاره شو تکون داد گردبادا ناپدید شد.
-تو واقعا ماهری
لبخند زد و دوباره اون گردبادا برگشت سرجاش.
-سهون چیزی شده قیافه ت یه جوریه
$اوه نه چیزی نیس
اونم قصد داشت این موضوعو بهم نگه...اشکال نداره
Canyeol
بکهیون:واقعا؟؟؟فقط سه روز مونده؟؟؟
اخم کردم-نمیخوای این قوانینو گوش کنی؟
چشماش برق عجیبی زد.
میتونستم قسم بخورم پوستش داشت نور میداد.
-هی بکهیون
&بله
-تو..تو داری نور میدی
&ووووووووواووووااوااای باورم نمیشهههههههههههههه میدونی الان خیلی هیجان زده م.
پاهاشو تند تند تکون میداد مثله یه بچه ی کوچولو.لبخند زدم و به چشماش نگاه کردم
و بعد بینیه کوچیک و خوش فرمش لبای کوچولو ی صورتیش که نیمه باز بود.
آب دهنمو قورت دادم چقد دوست داشتم الان لبارو ببوسم بمکم...
اون گردن سفید...
دوست داشتم اونو مال خودم کنم.
&چانیول
صداش از تو فکر دراوردتم.
-ب..بله؟
&چرا اینجوری نگام میکنی؟چیزی رو صورتمه؟
تازه فهمیدم که خیلی تابلو بهش زل زدم.
-چجوری نگات میکردم؟
اه خاک تو سرت پارک چانیول سوتی پشت سوتی.
بکهیون پوکر نگام کرد&مثله پسرایی که یه دختر خوشگل میبینن...اوممم میدونی من خیلی هوش بالایی دارم.
-آه دیوونه شدی بیا اینجا این قوانینو بهت بگم بعدش امروز به لطف تو ناهار نخوردم باید تو اشپزخونه بخورم.
با دستم به صندلیه چوبی کنارم اشاره کردم
-بیا بشین.
اروم اومد نشست کنارم .
کتابو گذاشتم رو میز
-خوب میدونی این قوانین نصفشون واقعیته نصفشون من دراوردی.
یعنی نیمی از قوانین برای کتاب life...
با تعجب نگام کرد.
-همون کتاب گمشده هه...اونا نتونستن کل قوانینو بنویست چون اون کتابو دزدیدن
و اما یه چیزی اعضای ساختمون قوی سفید.
قوی سفید حیوان مورد علاقه ی ملکه هه می بود و یک ساختمون درست کرد به شکله یک قو,اعضای دربار اونجا رو برای کارهای مملکتی در نظر گرفتن.
اعضا متشکل از پنج نفره اون ساختمون جادوییه و مجازاتایی که تعیین میکنن هم همینطور شانس اوردی که سوهو صداشو در نیورد اگه کارت به اونجا میکشید دیگه او او بدبخت میشدی
&اونا جادو از کجا اوردن
-درخت زندگی...از زمان های قدیم هم این جادو ها در قوی سفید وجود داشت.و قوی سفید بر روی این دوتا کشور نظارت میکنه
خوب این کتابو بخون و حواس...
دو تا از انگشتاشو گذاشت رو لبام
&نه...اگه بخوام اینو بخونم...باید مراقب نفس کشیدنمم باشم..من همیشه هیجانو دوست دارم....بزار همینجوری زندگی کنم
بعدش لبخند زد.
فقط تونستم چندتا پلک بزنم.دستشو اروم برداشت.
-بک...نمیشه
&به سوهو میگم خوندم لطفااااا
-خیلی خوب
سریع بلند شد و از کتابخونه رفت بیرون.من موندم تویه کتابخونه تاریک...با یه ضربان قلب شدید...گرمای انگشتاش رو لبام...یه حس عجیب...به اسم...عشق...
#hurt
نظر پیلیز...خودم درستیدما حالا فک میکنین چه منحرفیم-_-
Hurt
-ep5-
D.o
دستمو گذاشتم جلو دهنم نباید این حرفارو میشنیدم.
اونا چرا نمیخواستن من و بکهیون و چانیول بفهمیم؟
یعنی باید گی میشدم؟ هه
تکیه مو از درخت گرفتم و رفتم سمت در خروجیه قصر.بازم اون سپر از جنس آب و گردباد ها نزدیک در.
خم شدم و دستمو گذاشتم رو زمین.
هرکاری کردم نتونستم اونارو یکم تکون بدم.
صاف وایسادم -دو کیونگسو این سرنوشتته...تو...خیلی رقت انگیزی
پای چپمو رو زمین فشار دادم فرو رفت.
پوزخند زدم
کاش حداقل قدرت پروازو داشتم
صدای دو رگه ی سهون از فکر دراوردتم:کیونگسو داری چیکار میکنی؟
لبخند مصنوعی زدم-فایده ی این گردبادا چیه؟
سرشو خاروند.
$خوب اینا کشنده ان...اومممم هیچ راه فراری از اون گردباد وجود نداره دوسال طول کشید یاد گرفتم...و خیلی راحتم میتونم نابودش کنم.
انگشت اشاره شو تکون داد گردبادا ناپدید شد.
-تو واقعا ماهری
لبخند زد و دوباره اون گردبادا برگشت سرجاش.
-سهون چیزی شده قیافه ت یه جوریه
$اوه نه چیزی نیس
اونم قصد داشت این موضوعو بهم نگه...اشکال نداره
Canyeol
بکهیون:واقعا؟؟؟فقط سه روز مونده؟؟؟
اخم کردم-نمیخوای این قوانینو گوش کنی؟
چشماش برق عجیبی زد.
میتونستم قسم بخورم پوستش داشت نور میداد.
-هی بکهیون
&بله
-تو..تو داری نور میدی
&ووووووووواووووااوااای باورم نمیشهههههههههههههه میدونی الان خیلی هیجان زده م.
پاهاشو تند تند تکون میداد مثله یه بچه ی کوچولو.لبخند زدم و به چشماش نگاه کردم
و بعد بینیه کوچیک و خوش فرمش لبای کوچولو ی صورتیش که نیمه باز بود.
آب دهنمو قورت دادم چقد دوست داشتم الان لبارو ببوسم بمکم...
اون گردن سفید...
دوست داشتم اونو مال خودم کنم.
&چانیول
صداش از تو فکر دراوردتم.
-ب..بله؟
&چرا اینجوری نگام میکنی؟چیزی رو صورتمه؟
تازه فهمیدم که خیلی تابلو بهش زل زدم.
-چجوری نگات میکردم؟
اه خاک تو سرت پارک چانیول سوتی پشت سوتی.
بکهیون پوکر نگام کرد&مثله پسرایی که یه دختر خوشگل میبینن...اوممم میدونی من خیلی هوش بالایی دارم.
-آه دیوونه شدی بیا اینجا این قوانینو بهت بگم بعدش امروز به لطف تو ناهار نخوردم باید تو اشپزخونه بخورم.
با دستم به صندلیه چوبی کنارم اشاره کردم
-بیا بشین.
اروم اومد نشست کنارم .
کتابو گذاشتم رو میز
-خوب میدونی این قوانین نصفشون واقعیته نصفشون من دراوردی.
یعنی نیمی از قوانین برای کتاب life...
با تعجب نگام کرد.
-همون کتاب گمشده هه...اونا نتونستن کل قوانینو بنویست چون اون کتابو دزدیدن
و اما یه چیزی اعضای ساختمون قوی سفید.
قوی سفید حیوان مورد علاقه ی ملکه هه می بود و یک ساختمون درست کرد به شکله یک قو,اعضای دربار اونجا رو برای کارهای مملکتی در نظر گرفتن.
اعضا متشکل از پنج نفره اون ساختمون جادوییه و مجازاتایی که تعیین میکنن هم همینطور شانس اوردی که سوهو صداشو در نیورد اگه کارت به اونجا میکشید دیگه او او بدبخت میشدی
&اونا جادو از کجا اوردن
-درخت زندگی...از زمان های قدیم هم این جادو ها در قوی سفید وجود داشت.و قوی سفید بر روی این دوتا کشور نظارت میکنه
خوب این کتابو بخون و حواس...
دو تا از انگشتاشو گذاشت رو لبام
&نه...اگه بخوام اینو بخونم...باید مراقب نفس کشیدنمم باشم..من همیشه هیجانو دوست دارم....بزار همینجوری زندگی کنم
بعدش لبخند زد.
فقط تونستم چندتا پلک بزنم.دستشو اروم برداشت.
-بک...نمیشه
&به سوهو میگم خوندم لطفااااا
-خیلی خوب
سریع بلند شد و از کتابخونه رفت بیرون.من موندم تویه کتابخونه تاریک...با یه ضربان قلب شدید...گرمای انگشتاش رو لبام...یه حس عجیب...به اسم...عشق...
#hurt
۱۲.۵k
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.