*شیلان*
*شیلان*
شیلان :
هیرسا خم شد تو گوشم گفت : نترکی
برگشتم نگاش کردم وبازوشو گاز گرفتم
هیرسا : چیکار می کنی شیلان
زدم کنار
خندیدم وسرمو تکیه دادم به صندلی پسره ای ...نمی دوستم چی بگم بهش با این مسخره بیشتر شبیه مستند بود قسم می خوردم بیشتر این آدم های توسالن خواب بودن
خوابم برد
- شیلان ...شیلان
چشامو باز کردم همه جا روشن بود
- هان
هیرسا : رسیدیم
- خونه
زد زیر خنده وگفت : دیونه پاشو سینماییم
قشنگ نشستم
هیرسا : شالتو درست کن
شالمو درست کردم وبلند شدم کلی چیز ریخته بود رو لباسم هیرسا لباسمو تکوند نگاش کردم
هیرسا : بریم
- خیلی فیلم مسخره ای بود
هیرسا : اره واقعا یکی از دوستام گفت برو جالبه ولی بدم نبود ذهنم آدم آروم میشه
از سینما اومدیم بیرون
- هیرسا...خوابم میاد
دستمو گرفت وبرد کنار ماشین
نشستیم تو ماشین صندلی رو خابوندم ودراز کشیدم
هیرسا : خوابیدی
جوابشو ندادم تا رسیدن به خونه ونمی دونم
شیلان :
هیرسا خم شد تو گوشم گفت : نترکی
برگشتم نگاش کردم وبازوشو گاز گرفتم
هیرسا : چیکار می کنی شیلان
زدم کنار
خندیدم وسرمو تکیه دادم به صندلی پسره ای ...نمی دوستم چی بگم بهش با این مسخره بیشتر شبیه مستند بود قسم می خوردم بیشتر این آدم های توسالن خواب بودن
خوابم برد
- شیلان ...شیلان
چشامو باز کردم همه جا روشن بود
- هان
هیرسا : رسیدیم
- خونه
زد زیر خنده وگفت : دیونه پاشو سینماییم
قشنگ نشستم
هیرسا : شالتو درست کن
شالمو درست کردم وبلند شدم کلی چیز ریخته بود رو لباسم هیرسا لباسمو تکوند نگاش کردم
هیرسا : بریم
- خیلی فیلم مسخره ای بود
هیرسا : اره واقعا یکی از دوستام گفت برو جالبه ولی بدم نبود ذهنم آدم آروم میشه
از سینما اومدیم بیرون
- هیرسا...خوابم میاد
دستمو گرفت وبرد کنار ماشین
نشستیم تو ماشین صندلی رو خابوندم ودراز کشیدم
هیرسا : خوابیدی
جوابشو ندادم تا رسیدن به خونه ونمی دونم
۱۴.۶k
۱۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.