دلبر کوچولو

دلبر کوچولو
#PART_123🎀•
صدای جیغ جیغ‌ام همه جا رو برداشته بود.
_چکار می‌کنی روانی، ولم کن نمی‌خوام صورتمو بشورم.
صداش از نزدیک‌ترین حالت ممکن تو گوشم پیچید.
_تو خیلی گوه میخوری با این صورتت تو شرکت بچرخی، ابرو منو بکنی تو ک‌.و.ن سگ.
چشمام از بد دهنیش گشاد شد.
تا حالا ندیده بودم جلوم انقد بد حرف بزنه.
از تعجبم استفاده کرد و سریع کل صورتم و شست.
با پرت شدن حوله تو صورتم از شوک در اومدم.
_زود بیا.
تو دلم فحشی نثارش کردم که تازه نگاهم به آینه افتاد.
با دیدن خودم دومتر پریدم بالا و جیغ خفیفی کشیدم.
رژم به طرز فجیح‌ای از دو طرف کش اومده بود و تقریبا کل صورتم رو کثیف کرده بود.
و خط چشمی که دور چشمام رو سیاه کرده بود از همه چیز بدتر بود.
نزدیک بود گریم بگیره.
با هزار ضرب و زور صورتم رو شستم.
صورتم رو خشک کردم و از روشویی خارج شدم.
هنوز پام رو بیرون نذاشته بودم که ممد شروع به مزه پرونی کرد.
_تبدیل هلو به لولو به روایت تصویر مشاهده می‌شود.
صدای تک خنده‌ی ارسلان بدتر رو نرو رفت.
حوله خیس دستم رو با حرص پرت کردم تو صورت ممد و گفتم:
_خفه شو.
قهقهه مستانه‌ای سر داد.
_حرص نخور شیرت خشک میشه.
با تذکر ارسلان به زور نیشش رو بست و دستاش رو به نشونه تسلیم بالا آورد.
چشم غره‌ای به ارسلان رفتم و روبروی ممد نشستم.
دلیل اینکه انقد باهاشون راحت بودم رو نمی‌دونستم؛
حتی دیگه به اندازه قبل از ارسلان هم نمی‌ترسیدم.
با یاد چیزی برگشتم طرف ارسلان و گفتم:
_راستی، چرا نرفتیم کلانتری؟
سرش رو دوباره تو کامپیوتر جلوش فرو کرد.
_باید جواب پس بدم؟
با حرفش توی شوک رفتم.
فکر نمی‌کردم جلوی ممد اینجوری جوابمو بده.
چرا منم مثل خودش نباشم؟
_آره باید جواب پس بدی تا وقتیکه این مسئله به منم مربوط میشه.
سرش رو آورد بالا و ابرویی بالا انداخت.
_باز دوخط بهت خندیدم دُم در آوردی؟
دیدگاه ها (۰)

دلبر کوچولو#PART_124🎀•نگاه ازش گرفتم.بدم میومد یکی با تمسخر ...

میکاپ دیانا

دلبر کوچولو#PART_122🎀•هرچی باشه راضی به مرگش که نبودم.خیلی ن...

دلبر کوچولو#PART_121🎀•اول ممد و پشت سرش ارسلان وارد شد.هردو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط