¹⁵✨️𝐓𝐡𝐞 𝐛𝐫𝐢𝐠𝐡𝐭𝐞𝐬𝐭 𝐬𝐭𝐚𝐫✨️
ا.ت:تهیونگ تو واقعا منو دوست داری؟
تهیونگ:معلومه!
ا.ت:اگه دروغ بگی چی؟
تهیونگ:چرا باید دروغ بگم آخه؟*خنده
ا.ت:اگه بخوای عکسمو پخش کنی چی؟یا اگه بخوای کلیه هام رو دربیاری بفروشی؟
تهیونگ:دستشو میذاره رو پیشونی ا.ت*نخیر ...سرما کار خودشو کرده!
ا.ت:من جدیم مسخره!
تهیونگ:منم جدی ام.فکرکنم باید ببرمت دکتر.البته اگه نمیخوای تا آخر تعطیلات مریض باشی!
ا.ت:بحثو عوض نکن
تهیونگ:ا.ت!مریض شدی!باید بریم دکتر!
ا.ت:خودم بلدم چکار کنم چکار نکنم!
تهیونگ:تو حرف حساب حالیت نیست نه؟
ا.ت:نخیر
تهیونگ:براید بغلش میکنه*الان حالیت میکنم
ا.ت:چکار میکنی مرتیکه!کمککک*داد
رهگذر:خانوم مشکلی پیش اومده؟
ا.ت:نه..نه مشکلی نیست داریم تیکتاک میگیریم*خنده
تهیونگ:خوب شد الان؟
ا.ت:تهیونگ منو بذار زمین
تهیونگ:میریم دکتر بعدش هرجا خواستی برو
ا.ت:من مریض نیستم تهیونگ!
تهیونگ:باشه میریم دکتر ویزیتت کنه ضرر که نداره!
ا.ت:من..من میترسم!
تهیونگ:چی؟*ا.ت رو میذاره زمین
ا.ت:من از بیمارستان میترسم!
تهیونگ:من...معذرت میخوام!نباید اصرار میکردم!
ا.ت:نه نه مشکل از تو نیست!من زیادی لوسم!
تهیونگ:تو لوس نیستی!
ا.ت:فکر کنم بهتره برم خونه...
تهیونگ:ا.ت قهری؟من معذرت میخوام عزیزم ...
ا.ت:نه فقط...بیخیال!
تهیونگ:میرم از داروخونه یکم چیزمیز بگیرم واست.بعد میرسونمت
ا.ت:تهیونگ!
تهیونگ:جانم؟
ا.ت:من فقط یکم خجالت کشیدم!تو حرف بدی نزدی یا کار بدی نکردی!مشکل از منه
تهیونگ:من نباید اصرار میکردم!معذرت میخوام!
ا.ت:منم همینطور*لبخند
تهیونگ:الان برمیگردم*لبخند
ا.ت:باشه
تهیونگ با یه نایلون پر از دارو و میوه و سوپ آماده برگشت ا.تی که کپ کرده بود مات زل زد به تهیونگ
ا.ت:من خوبم جدی لازم نبود اینهمه چیز بگیری
تهیونگ:چیز خاصی نیست.ضرر که نداره تقویتت میکنه.سوپ که الان زمستونه میچسبه میوه هم که بدنتو تقویت میکنه دارو ها هم بیشترش مولتی ویتامینه فقط مُسکن هم گرفتم اگه بدن درد داشتی استامینوفن اگه تب کردی وشربت برای گلوت.
ا.ت:این الان چیز خاطی نیست؟*خنده
تهیونگ:اگه به من بود که باید پرستاری ت رو میکردم ولی به دلایلی خب نمیشه....البته فعلاً
ا.ت:خب دوست پسرِ نمونه من چجوری اینا رو ببرم خونه؟مامانم آتیشم میزنه!
تهیونگ:اونا که میدونن با من تو رابطه ای مشکلی نیست!
ا.ت:باشه عزیزم کریسمس مبارک *بلند میشه که بره
تهیونگ:بوس!میخوای بوس نداده بری؟
ا.ت:من مریضم عسلی مریض میشی!
تهیونگ:مریض نیستی یکم تب داری رفتی دارو هات رو بخور خوب خوب میشی
ا.ت:باشه به هر حال مریض میشی
تهیونگ:بیا اینجا ببینم بچه*ا.ت رو میکشه پیش خودش گونه ش رو میبوسه
ا.ت:تهیونگگگ!!!
تهیونگ:جانممم!!!
ا.ت:مگه نگفتم بوسم نکننن!!!
تهیونگ:مگه نگفتم میکنممم!!
ا.ت:حرف گوش نمیدی نه؟
تهیونگ:نه!
ا.ت:خب داره دیر میشه...من باید زود برم خونه.کاری نداری؟
تهیونگ:میخوای باهات بیام؟
ا.ت:نه بابا راهی نیست.
تهیونگ:کریسمس مبارک
ا.ت:کریسمس مبارک!
تهیونگ:معلومه!
ا.ت:اگه دروغ بگی چی؟
تهیونگ:چرا باید دروغ بگم آخه؟*خنده
ا.ت:اگه بخوای عکسمو پخش کنی چی؟یا اگه بخوای کلیه هام رو دربیاری بفروشی؟
تهیونگ:دستشو میذاره رو پیشونی ا.ت*نخیر ...سرما کار خودشو کرده!
ا.ت:من جدیم مسخره!
تهیونگ:منم جدی ام.فکرکنم باید ببرمت دکتر.البته اگه نمیخوای تا آخر تعطیلات مریض باشی!
ا.ت:بحثو عوض نکن
تهیونگ:ا.ت!مریض شدی!باید بریم دکتر!
ا.ت:خودم بلدم چکار کنم چکار نکنم!
تهیونگ:تو حرف حساب حالیت نیست نه؟
ا.ت:نخیر
تهیونگ:براید بغلش میکنه*الان حالیت میکنم
ا.ت:چکار میکنی مرتیکه!کمککک*داد
رهگذر:خانوم مشکلی پیش اومده؟
ا.ت:نه..نه مشکلی نیست داریم تیکتاک میگیریم*خنده
تهیونگ:خوب شد الان؟
ا.ت:تهیونگ منو بذار زمین
تهیونگ:میریم دکتر بعدش هرجا خواستی برو
ا.ت:من مریض نیستم تهیونگ!
تهیونگ:باشه میریم دکتر ویزیتت کنه ضرر که نداره!
ا.ت:من..من میترسم!
تهیونگ:چی؟*ا.ت رو میذاره زمین
ا.ت:من از بیمارستان میترسم!
تهیونگ:من...معذرت میخوام!نباید اصرار میکردم!
ا.ت:نه نه مشکل از تو نیست!من زیادی لوسم!
تهیونگ:تو لوس نیستی!
ا.ت:فکر کنم بهتره برم خونه...
تهیونگ:ا.ت قهری؟من معذرت میخوام عزیزم ...
ا.ت:نه فقط...بیخیال!
تهیونگ:میرم از داروخونه یکم چیزمیز بگیرم واست.بعد میرسونمت
ا.ت:تهیونگ!
تهیونگ:جانم؟
ا.ت:من فقط یکم خجالت کشیدم!تو حرف بدی نزدی یا کار بدی نکردی!مشکل از منه
تهیونگ:من نباید اصرار میکردم!معذرت میخوام!
ا.ت:منم همینطور*لبخند
تهیونگ:الان برمیگردم*لبخند
ا.ت:باشه
تهیونگ با یه نایلون پر از دارو و میوه و سوپ آماده برگشت ا.تی که کپ کرده بود مات زل زد به تهیونگ
ا.ت:من خوبم جدی لازم نبود اینهمه چیز بگیری
تهیونگ:چیز خاصی نیست.ضرر که نداره تقویتت میکنه.سوپ که الان زمستونه میچسبه میوه هم که بدنتو تقویت میکنه دارو ها هم بیشترش مولتی ویتامینه فقط مُسکن هم گرفتم اگه بدن درد داشتی استامینوفن اگه تب کردی وشربت برای گلوت.
ا.ت:این الان چیز خاطی نیست؟*خنده
تهیونگ:اگه به من بود که باید پرستاری ت رو میکردم ولی به دلایلی خب نمیشه....البته فعلاً
ا.ت:خب دوست پسرِ نمونه من چجوری اینا رو ببرم خونه؟مامانم آتیشم میزنه!
تهیونگ:اونا که میدونن با من تو رابطه ای مشکلی نیست!
ا.ت:باشه عزیزم کریسمس مبارک *بلند میشه که بره
تهیونگ:بوس!میخوای بوس نداده بری؟
ا.ت:من مریضم عسلی مریض میشی!
تهیونگ:مریض نیستی یکم تب داری رفتی دارو هات رو بخور خوب خوب میشی
ا.ت:باشه به هر حال مریض میشی
تهیونگ:بیا اینجا ببینم بچه*ا.ت رو میکشه پیش خودش گونه ش رو میبوسه
ا.ت:تهیونگگگ!!!
تهیونگ:جانممم!!!
ا.ت:مگه نگفتم بوسم نکننن!!!
تهیونگ:مگه نگفتم میکنممم!!
ا.ت:حرف گوش نمیدی نه؟
تهیونگ:نه!
ا.ت:خب داره دیر میشه...من باید زود برم خونه.کاری نداری؟
تهیونگ:میخوای باهات بیام؟
ا.ت:نه بابا راهی نیست.
تهیونگ:کریسمس مبارک
ا.ت:کریسمس مبارک!
۲.۰k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.