فریا بی صدا
فریا بی صدا
دیانا:خفه شو
رفتم تو اتاق یهو حس کردم در باز شد دیدم که همین فرزاد بود
برو بیرون
فرزاد:میخوام باهات حرف بزنم
دیانا:من با تو حرفی ندارم
فرزاد:فقط بهم بگو اینجا چه غلتی میکنی
دیانا:به تو چه تو چیکارمی بخوام بهت جواب بدم
فرزاد:دیانا منو سگ نکن
دیاکا:سگ و بد نام نکن لاشی
فرزاد:ساکت شو بینم بگو اینجا چیکار میکنی
دیانا:برو بابا
جلو نیا ها
فرزاد:.....
دیانا:جلو نیا گفتم جیغ میزنم
چسبوندم به دیوار
تو صورتم غرید
فرزاد:اینجا چه غلتی میکنی
دیانا:جیغ
در با شدت محکمی باز شد
ارسلان و باباش و پانیذ بودن
ارسلان و فرزاد داشتن دعوا میکردن که بابای فرزاد امد
(بابای فرزاد همون عمو ارسلان)
عمو ارسلان:ارسلان داری چه گوهی میخوری
هستی:دارین چیکار میکنین شما
بابای ارسلان:گوه رو پسر تو خورده که هوففففف
قضیه رو تعریف کردم
عمو ارسلان:خب که چی
هستی:ارسلان تو چرا رو دیانا حالا غیرتی میشی...عشوه خرکی
ارسلان:چون.........
دیانا:خفه شو
رفتم تو اتاق یهو حس کردم در باز شد دیدم که همین فرزاد بود
برو بیرون
فرزاد:میخوام باهات حرف بزنم
دیانا:من با تو حرفی ندارم
فرزاد:فقط بهم بگو اینجا چه غلتی میکنی
دیانا:به تو چه تو چیکارمی بخوام بهت جواب بدم
فرزاد:دیانا منو سگ نکن
دیاکا:سگ و بد نام نکن لاشی
فرزاد:ساکت شو بینم بگو اینجا چیکار میکنی
دیانا:برو بابا
جلو نیا ها
فرزاد:.....
دیانا:جلو نیا گفتم جیغ میزنم
چسبوندم به دیوار
تو صورتم غرید
فرزاد:اینجا چه غلتی میکنی
دیانا:جیغ
در با شدت محکمی باز شد
ارسلان و باباش و پانیذ بودن
ارسلان و فرزاد داشتن دعوا میکردن که بابای فرزاد امد
(بابای فرزاد همون عمو ارسلان)
عمو ارسلان:ارسلان داری چه گوهی میخوری
هستی:دارین چیکار میکنین شما
بابای ارسلان:گوه رو پسر تو خورده که هوففففف
قضیه رو تعریف کردم
عمو ارسلان:خب که چی
هستی:ارسلان تو چرا رو دیانا حالا غیرتی میشی...عشوه خرکی
ارسلان:چون.........
۱.۳k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.