تقاص عشق فصل part

تقاص عشق/ فصل ۲/ part ۱۵۸


شب شده بود ات با دینا تویه حیاط بود و داشت به گل ها آب میداد صدای ماشینی که وارده خیاط شد باعث این شد که توجه شون به ماشینی که اومد جلب بشه جیمین از ماشین پیاده شد با دیدن آنها به سمتشون آمد دینا با بدو سمته جیمین رفت
دینا : بابایی
جیمین رویه یه پایش جلوی دینا نشست دستشو برد تو جیبش و شیر کاکائو رو برداشت جلوی دینا گرفتش
جیمین : ببین برای کوچولوم چی آوردم
دینا با خوشحالی شیر کاکائو رو از جیمین گرفت دست های کوچیک اش را دوره گردنه جیمین حلقه کرد
دینا : تو بهترین بابایی دنیای
جیمین : اوخخ بخورم دخترمو
دینا از جیمین جدا شد و با خنده دندون نمایی گفت
دینا : برم به عمو بیتگرام هم بدم
جیمین : آره برو به اونم بده
دینا : باشه بابایی
با لبخند به سمته سالن رفت جیمین از زمین بلند شد درحالی که دسته راست اش را پشته اش گرفته بود سمته ات رفت دسته گل قرمز قشنگی رو جلوی ات گرفت
جیمین : تقدیم به همسر خوشگلم
ات با ناز گل رو از جیمین گرفت و سمته دماغ اش برد با بو کردنش لبخند زد
ات : بوی خیلی خوبه میده
جیمین نزدیک ات شد هر دو دست هایش را در دست هایش گرفت صورت اش را نزدیک صورته عشق اش کرد بدون هیچ حرفی لب هایش را رویه لب های عشق اش قرار داد دختره نرمی لب های شوهر اش را حس میکرد
به آرامی همدیگه رو می‌بوسیدن بوسه
بلاخره این بوسه طولانی را به پایان رساندن
ات سریع سمته در نگاه کرد با فاصله ای که از دره سالن داشتن پس کسی می‌تونست اون ها رو ببینه
ات : اگه پدر یا مادر میدید چی
جیمین دست عشق اش را در دست اش قفل کرد سمته سالن قدم برداشتن
جیمین : عشقم برای یه دفعه هم که شده نگو اگه کسی ببینه چی
ات : خوب خجالت میکشم که مادر یا پدر ببینه
جیمین : ببینمت
برگشت صورت عشق اش رو تویه دست هایش قاب کرد و بهش خیره شد
جیمین : قرمز شدی
ات سریع دست های جیمین رو پس زد
ات : نبابا چی قرمز ... بریم واسه شام منتظر ما هستن
سریع وارده سالن شد جیمین همین دنبال اش رفت ....
دیدگاه ها (۲)

تقاص عشق/ فصل ۲ / part ۱۵۹ات با لباس خواب اش که پوشیده بود ج...

تقاص عشق/ فصل ۲ / part۱۶۰با دادی که بیتگرام زد ات چشم هایش ر...

تقاص عشق/ فصل ۲/ part۱۵۷ سمتش قدم برداشت و پشت سرش ایستاد ا...

تقاص عشق/ فصل ۲ / part۱۵۶جیمین چشم هایش را باز کرد بعد از چ...

( گناهکار ) ۱۴۵ part ساعت ها و روزها گذشت جیمین خوشحال تر از...

( گناهکار ) ۸۰ part جیمین بازو های همسرش رو فشرد و گفت : به ...

ادامه پارت قبل براش ..صدای مردانه شوهرش را شنید بلافاصله سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط