پارت41 دلبربلا
#پارت41 #دلبربلا
فک میکردم اسگوله ولی نه مثل اینکه یه چیزایی سرش میشه
همش سر اینکه کی حساب کنه حرص میخورد و میگفت
_وقتی بایه مرد میری بیرون نباید دست تو جیبت کنی
ولی برام مهم نبود
نمیدونم چرا دوست نداشتم بقیه به چشم یه اسگل نگاش کنن شاید دلم براش میسوخت
رفتم و عینکشم عوض کردم
یه عینک گرد که دورش مشکی بود رو زد به چشش خیلی بهش میومد
حالا فهمیدم اصلا زشت نیست و یکم که به خودش برسه قیافش خوب میشه
از مغازه اومدیم بیرون
گوشیم زنگ خورد
برداشتمش و زدم رو وصل تماس
صدای جیغ دنیا بود
_کجایی تو با اون پسره ده بار زنگ زدیم بیشعور
_خب حالا نشنیدم میام میگم بهتون
فرستادمش آرایشگاهو گفتم به آرایشگره بگه موهاشو مد روز بزنه
دیگه اونجا نمیتونستم باهاش برم که یه محیط مردونه بود
رفتم نشستم تو ماشین
نیسم ساعت بعد اومد موهاش خیلی قشنگ شده بود
با اون عینک قیافش حسابی تغییر کرده بود وای مامان از لولو تبدیل شد به سیب
(عزیزم اون هلوئه)
خر درون عزیز میدونم ولی خب هنوز به مرحله هلو نرسیده
_ببین چی میگم بهت فردا بازم دانشگاه داریم تیشرت جمجمه ایه و شلوار جین مشکی و کتونی مشکی رو از کاور در آوردم و گفتم
_فردا اینا رو میپوشی میای دانشگاه
به موهاتم دست نمیزنی همینطوری عالیه از عطر داخل پلاستیک هم میزنی به گردن و مچ دستت
عینکتم دیگه عوض نمیکنی فهمیدی؟
سرشو تکون دادو گفت
_آره ممنون بابت اینا
_خواهش
آدرسشونو پرسیدم و بردمش خونشون
بوقی زدمو از کوچه بیرون اومدم و روندم طرف خونه
ولی خودمونیما عجب سلیقه ای دارم ایول
لبخندی زدمو وارد خونه شدم
بچه ها هوار شدن سرمو پرسیدن چی شده
_فردا میبینین
به هر طریقی وارد شدن تا خرم کنن ولی من نمیگفتم
سوسیس سیبزمینی که سونیا پخته بودو زدیم به رگ و یکم فیلم دیدیمو رفتیم بخوابیم
خدارو شکر فردا ساعت سه کلاس داشتیمو این ینی زندگی
باز این گوشی بیصاحاب من زنگ خورد
_ها؟؟
_ای مرگو ها ای دردو ها کجایین شما دیوثا خیلی گاوید آخه کجا گزاشتین رفتین من غریبه شدم الان باید بفهمم خیلی نامردین
_خخخخ سلام بی وجود خوبیم ما هم تو خوبی خوش گذشت ترکیه هلو ملو هم توریدی یا ن
_مانی شکارم از دستت بخدا ببینمت زندت نمیزارم
_قسم نخور هیچ غلطی نمیتونی بکنی حالا بگو ببسنم سوغاتی چی آوردی برام
_دمپایی
_چی
_هیچی همون دمپایی که قراره بخوره تو ملاجت
_هارهار بسی خندیدیم این پسره بدجور روی خوی وحشی گیریت اثر گذاشته
_پسره خر کیه
_بروووووو ما خودمون زغال فروشیم
_آدرسو بدین جیرینگی میام
_باشه اس میکنم
آدرسو فرستادم براشو رفتم سمت اتاق بچه ها
لگدی به در زدم که دنیا از خواب پریدو گفت
_یا جد سادات
_پاشو اون جنازرم بیدار کن ثنا داره میاد
جیغی زدو گفت
_ای جان ثنا بزغاله
لایک کامنت فراموش نشه😉
فک میکردم اسگوله ولی نه مثل اینکه یه چیزایی سرش میشه
همش سر اینکه کی حساب کنه حرص میخورد و میگفت
_وقتی بایه مرد میری بیرون نباید دست تو جیبت کنی
ولی برام مهم نبود
نمیدونم چرا دوست نداشتم بقیه به چشم یه اسگل نگاش کنن شاید دلم براش میسوخت
رفتم و عینکشم عوض کردم
یه عینک گرد که دورش مشکی بود رو زد به چشش خیلی بهش میومد
حالا فهمیدم اصلا زشت نیست و یکم که به خودش برسه قیافش خوب میشه
از مغازه اومدیم بیرون
گوشیم زنگ خورد
برداشتمش و زدم رو وصل تماس
صدای جیغ دنیا بود
_کجایی تو با اون پسره ده بار زنگ زدیم بیشعور
_خب حالا نشنیدم میام میگم بهتون
فرستادمش آرایشگاهو گفتم به آرایشگره بگه موهاشو مد روز بزنه
دیگه اونجا نمیتونستم باهاش برم که یه محیط مردونه بود
رفتم نشستم تو ماشین
نیسم ساعت بعد اومد موهاش خیلی قشنگ شده بود
با اون عینک قیافش حسابی تغییر کرده بود وای مامان از لولو تبدیل شد به سیب
(عزیزم اون هلوئه)
خر درون عزیز میدونم ولی خب هنوز به مرحله هلو نرسیده
_ببین چی میگم بهت فردا بازم دانشگاه داریم تیشرت جمجمه ایه و شلوار جین مشکی و کتونی مشکی رو از کاور در آوردم و گفتم
_فردا اینا رو میپوشی میای دانشگاه
به موهاتم دست نمیزنی همینطوری عالیه از عطر داخل پلاستیک هم میزنی به گردن و مچ دستت
عینکتم دیگه عوض نمیکنی فهمیدی؟
سرشو تکون دادو گفت
_آره ممنون بابت اینا
_خواهش
آدرسشونو پرسیدم و بردمش خونشون
بوقی زدمو از کوچه بیرون اومدم و روندم طرف خونه
ولی خودمونیما عجب سلیقه ای دارم ایول
لبخندی زدمو وارد خونه شدم
بچه ها هوار شدن سرمو پرسیدن چی شده
_فردا میبینین
به هر طریقی وارد شدن تا خرم کنن ولی من نمیگفتم
سوسیس سیبزمینی که سونیا پخته بودو زدیم به رگ و یکم فیلم دیدیمو رفتیم بخوابیم
خدارو شکر فردا ساعت سه کلاس داشتیمو این ینی زندگی
باز این گوشی بیصاحاب من زنگ خورد
_ها؟؟
_ای مرگو ها ای دردو ها کجایین شما دیوثا خیلی گاوید آخه کجا گزاشتین رفتین من غریبه شدم الان باید بفهمم خیلی نامردین
_خخخخ سلام بی وجود خوبیم ما هم تو خوبی خوش گذشت ترکیه هلو ملو هم توریدی یا ن
_مانی شکارم از دستت بخدا ببینمت زندت نمیزارم
_قسم نخور هیچ غلطی نمیتونی بکنی حالا بگو ببسنم سوغاتی چی آوردی برام
_دمپایی
_چی
_هیچی همون دمپایی که قراره بخوره تو ملاجت
_هارهار بسی خندیدیم این پسره بدجور روی خوی وحشی گیریت اثر گذاشته
_پسره خر کیه
_بروووووو ما خودمون زغال فروشیم
_آدرسو بدین جیرینگی میام
_باشه اس میکنم
آدرسو فرستادم براشو رفتم سمت اتاق بچه ها
لگدی به در زدم که دنیا از خواب پریدو گفت
_یا جد سادات
_پاشو اون جنازرم بیدار کن ثنا داره میاد
جیغی زدو گفت
_ای جان ثنا بزغاله
لایک کامنت فراموش نشه😉
۱۳.۶k
۱۳ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.