دخترباز

#دختر_باز #4

از حموم بیرون اومد

+تو رو کاناپه بخاب
_خودت رو کاناپه بخاب
+ خودت رو کاناپه بخابببببب
_اتاق خودمه اونوقت من رو کاناپه بخابم؟ اصن اگه نارحتی رو زمین بخواب
+اتاق خودت؟(آروم) خب برو اونور میخوام بخابم
_این همه جا بخاب
لونا
با فاصله ازش روی تخت دراز کشیدم و سعی کردم بخابم ولی خوابم نمی‌برد اما کوک خوابش برده بود
چقد سریع می‌خوابه تو این فکر بودم که دستی دور کمرم حلقه شد برگشتم سمت کوک ببینم خوابه یا بیداره که منو بیشتر به خودش نزدیک کرد به زور خودمو از بغلش بیرون آوردم و یه بالشت گذاشتم تو بغلش و با یه بالش و پتو رفتم رو کاناپه خوابیدم

…صبح
وقتی بیدار شدم هیچی رو نمیتونستم ببینم فقط یه چیز سفید جلو چشمام بود کمرم درد میکرد و نمیتونستم تکون بخورم یه نیم ساعت گذشت ک صفحه سفید تکون خورد سرم(بچه ها کوک لونا رو گذاشته رو تخت و بغلش کرده سر لونام چسبیده بوده ب کوک و لباس کوک هم سفید بعدش کوک تکون میخوره) رو تکون دادم و بالا گرفتم با قیافه ی خرگوشی و غرق در خواب کوک مواجه شدم وقتی خوابه چقدر کیوته ولی وقتی بیداره میخواد آدمو درسته قورت بده آئیش کمرم چقد درد میکنه دستم رو سمت کمرم بردم ک مالشش بدم ک فهمیدم کوک بغلم کرده انقد محکم بغلم کرده بود ک انگار میخواستم فرار کنم آه راستی من ک رو کاناپه بودممم؟ یهو صدای در اومد واییی یعنی کیه دیدم میخواد در باز کنه کوک رو حل دادم ک از تخت افتاد پایین و منم افتادم در باز شد و پدر بزرگ در چارچوب در نمایان شد اوففف شانس آوردم
&شما رو زمین خوابیدیت؟
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۳)

#دختر_باز #5&شما رو زمین خوابیدیت؟+ما؟ انگار که آره!&حاضر شی...

#دختر_باز #6به محظ خارج شدن لونا از اتاق کوک خنده ای کرد تون...

#دختر_باز #3+چیی.ی.ی&همین ک شنیدی...+باشه قبوله. باهاش ازدوا...

#دختر_باز #2با صدای بلند گفت +اینجا ک دیوار نداشتتتتسرش رو ب...

سنگدلچپتر * 22 *رفتم توی اتاقم،تمام کمدم رو زیر و رو کردم تا...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط