پارت ۳۰
پارت ۳۰
.........
و جیمین اولین کسی بود که به سرعت از زیر شیروونی بیرون اومد و نارا رو روی دوش ادوارد یکی از محبوب ترین زیر دست های الینا دید همون موقع بود که یونا بیرون اومد و دنبلی که دستش بود رو سمت ادوارد پرتاب کرد و ادوارد با از دست دادن تعادلش نارا رو از بلند ترین جای خونه پرتاب کرد پایین جیمین خواست سمت نارا بره اما نامجون جلوش رو گرفت و جین سمت نارا رفت
× بهتره فعلا پنهون بمونیم اینطوری بهتره
=راست میگی من هول شدم
× اشکال نداره درکت میکنم
یونا به سرعت سمت اون مرد ناشناس رفت و با ارنج رفت تو کمرش
* کجااااااا
نارا که ترس از ارتفاع داشت همون وسط راه بیهوش شد و متوجه این نشد که امن به زمین رسیده یا نه هانا بالاخره تصمیم گرفت از خواب بیدار شه و با دیدن وضعیت جیغی کشید یونگی سمت یونا رفت و ادوارد رو گرفت
# پرش خوبی بود
* خواهش حداقل کلاسام یه فایده داشت
هانا با عجله از پله ها پایین اومد
& خداااای مننننن نارا
٪ اروم باش یه دقیقه جیغ نکش
/ اگه نمیگرفتینم میرفتم
# واقعا؟ حالا که اینجایی درضمن الینا خوب از چشماش بهم نگا کن چون آخرین چیزی که قبل مرگتم میبینی منم
* الینا کدوم خریه
_ توضیح میدیم فعلا نارا رو باید بهوش بیاریم
.............
الینا با عصبانیت عصاش رو پرتاب کرد و عصبی غرید
+ یه کم کم مونده بود گیرش بیارم آه ادوارد بیعرضه
با شدت بلند شد و سمت یه عکس رفت و نگاش کرد
+ امید وارم تو هم بهشون کمک نکرده باشی نامجونم
با دیدن لبخند چال گونه ای نامجون که نیشاش معلوم بود اروم شد اما.....طولی نکشید که از چشم ادوارد رد نامجون رو توی اون خونه دید و قاب عکس رو پرتاب کرد طرفی و باعث شکستنش شد
+ نهههههههه تو نههههههه
..........
_ خب حداقل تو نمیتونی فرار کنی
اینو کوک وقتی که داشت ادوارد رو به صندلی میبیت گفت و به عقب رفت
& شما هنوز به نگفتید این کیه و چراااااا فاکینگ رو هوا بود
٪ یه دقیقا جیغ نکش توضیح میدیم
یونگی که رو مبل ولو بود خندید
# باورم نمیشه برا اولین بار یکی جیغ جیغو تر از جیهوپه
&٪هعییییی
÷ راست میگی
اینو جینی میگفت که با ماهیتابه بالا سر ادوارد بود
خیلی دوستون دارم امید وارم امتحانات رو خوب جواب بدین بوسسسسسس
.........
و جیمین اولین کسی بود که به سرعت از زیر شیروونی بیرون اومد و نارا رو روی دوش ادوارد یکی از محبوب ترین زیر دست های الینا دید همون موقع بود که یونا بیرون اومد و دنبلی که دستش بود رو سمت ادوارد پرتاب کرد و ادوارد با از دست دادن تعادلش نارا رو از بلند ترین جای خونه پرتاب کرد پایین جیمین خواست سمت نارا بره اما نامجون جلوش رو گرفت و جین سمت نارا رفت
× بهتره فعلا پنهون بمونیم اینطوری بهتره
=راست میگی من هول شدم
× اشکال نداره درکت میکنم
یونا به سرعت سمت اون مرد ناشناس رفت و با ارنج رفت تو کمرش
* کجااااااا
نارا که ترس از ارتفاع داشت همون وسط راه بیهوش شد و متوجه این نشد که امن به زمین رسیده یا نه هانا بالاخره تصمیم گرفت از خواب بیدار شه و با دیدن وضعیت جیغی کشید یونگی سمت یونا رفت و ادوارد رو گرفت
# پرش خوبی بود
* خواهش حداقل کلاسام یه فایده داشت
هانا با عجله از پله ها پایین اومد
& خداااای مننننن نارا
٪ اروم باش یه دقیقه جیغ نکش
/ اگه نمیگرفتینم میرفتم
# واقعا؟ حالا که اینجایی درضمن الینا خوب از چشماش بهم نگا کن چون آخرین چیزی که قبل مرگتم میبینی منم
* الینا کدوم خریه
_ توضیح میدیم فعلا نارا رو باید بهوش بیاریم
.............
الینا با عصبانیت عصاش رو پرتاب کرد و عصبی غرید
+ یه کم کم مونده بود گیرش بیارم آه ادوارد بیعرضه
با شدت بلند شد و سمت یه عکس رفت و نگاش کرد
+ امید وارم تو هم بهشون کمک نکرده باشی نامجونم
با دیدن لبخند چال گونه ای نامجون که نیشاش معلوم بود اروم شد اما.....طولی نکشید که از چشم ادوارد رد نامجون رو توی اون خونه دید و قاب عکس رو پرتاب کرد طرفی و باعث شکستنش شد
+ نهههههههه تو نههههههه
..........
_ خب حداقل تو نمیتونی فرار کنی
اینو کوک وقتی که داشت ادوارد رو به صندلی میبیت گفت و به عقب رفت
& شما هنوز به نگفتید این کیه و چراااااا فاکینگ رو هوا بود
٪ یه دقیقا جیغ نکش توضیح میدیم
یونگی که رو مبل ولو بود خندید
# باورم نمیشه برا اولین بار یکی جیغ جیغو تر از جیهوپه
&٪هعییییی
÷ راست میگی
اینو جینی میگفت که با ماهیتابه بالا سر ادوارد بود
خیلی دوستون دارم امید وارم امتحانات رو خوب جواب بدین بوسسسسسس
۵.۴k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.