ادامه Part 2
ادامه Part 2
فیک کلید عشق 🗝️❤️
امکان نداشت یعنی الان که من اومدم مامانم بره خونه دوستش بمونه؟
مامانم اصلا اینطور آدمی نیست من خوب میشناسمش
یه اتفاقی افتاده ولی به من نمیگن
بهشون گفتم چیزی شده ؟ ولی انکار میکردن
هرچی میپرسیدم جوابو میپیچوندن یا مخفی میکردن
قشنگ متوجه میشدم
فردا پرواز داشتم
ساعت تقریباً ۷ شب بود راه افتادم برم خونمون که واسه فردا آماده باشم
تو راه هزارتا فکر به سرم اومد
مترسیدم اتفاقی برای مامانم افتاده باشه
اگه واقعا چیزیش شده باشه چی؟!
من خیلی به مامانم وابسته بودم
به خودم دلداری دادم و گفتم لابد کار واجبی داشته
ولی حداقل که میتوانست بهم زنگ بزنه
اوووف خدایا دارم دیوونه میشم
این استرس من رو چند برابر میکرد
رسیدم خونه باز وسایلامو چک کردم چیزی کم نداشته باشه و رفتم و با هزار تا فکر و خیال خوابیدم
فیک کلید عشق 🗝️❤️
امکان نداشت یعنی الان که من اومدم مامانم بره خونه دوستش بمونه؟
مامانم اصلا اینطور آدمی نیست من خوب میشناسمش
یه اتفاقی افتاده ولی به من نمیگن
بهشون گفتم چیزی شده ؟ ولی انکار میکردن
هرچی میپرسیدم جوابو میپیچوندن یا مخفی میکردن
قشنگ متوجه میشدم
فردا پرواز داشتم
ساعت تقریباً ۷ شب بود راه افتادم برم خونمون که واسه فردا آماده باشم
تو راه هزارتا فکر به سرم اومد
مترسیدم اتفاقی برای مامانم افتاده باشه
اگه واقعا چیزیش شده باشه چی؟!
من خیلی به مامانم وابسته بودم
به خودم دلداری دادم و گفتم لابد کار واجبی داشته
ولی حداقل که میتوانست بهم زنگ بزنه
اوووف خدایا دارم دیوونه میشم
این استرس من رو چند برابر میکرد
رسیدم خونه باز وسایلامو چک کردم چیزی کم نداشته باشه و رفتم و با هزار تا فکر و خیال خوابیدم
۲۵.۴k
۱۴ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.