عکس مانیا پارت46 دلبربلا
عکس مانیا #پارت46 #دلبربلا
بهش نگاه کردیم روش بزرگ نوشته بود
"موج های آبی"
تبلیغشو دیده بودم باید جای باحالی باشه
از ساعت سه رفتیم تو کلی سر سره آبی بود اونجا
وای که چقدر خوش گذشت کلی بازی کردیم و ساعت هشت رفتیم رستوران داخلش
نفری یه پیتزا و سیب زمینی سرخ کرده خوردیم و دوباره رفتیم بازی ساعت نه که شد همه رو بیرون کردن
انقدر تو آب ها کلر داشت که چشای هر چهارتامون قرمز شده بود
دوش گرفتیم و لباس عوض کردیم و رفتیم خونه ما
ثنا زنگید به مامان باباش و گفت امشب نمیتونه بره خوابگاه چون بیرون بودیمو دیر شده
سریع لباس عوض کردیمو یه دست لباس نو دادم به ثنا و همه در حالی که یه دست رخت خواب تو دستمون بود رفتیم تو پزیرایی و بیهوش شدیم
صبح با صدای نکره گوشی ثنا از خواب بیدار شدیم
من آخه ساعت هشت صبح باید بکوبم برم دانشگاه تا صدای روح خراش افتخاریو بشنوم ؟
این انصافه؟
به زور بچه ها مبنی بر این که نمیخوان با تاکسی برن و منم ماشین عروسکمو به هیچکس نمیدم
بلند شدمو رفتیم
ثنا رو رسوندیم خوابگاه و بعدشم رفتیم دانشگاه
دنیا و سونیا داشتن درباره پیچوندن خاستگار سمج سونیا بحث میکردن منم داشتم ناخونامو سوهان میکشیدم
اصلا انگار نه انگاه که اینجا دانشگاهه
افتخاری اومدو حضور غیاب کرد
به اسم من که رسید یکم نگام کردو گفت
_خانوم مگه من جلسه پیش به شما نگفتم بیاید دفتر من کار دارم باهاتون؟
_استاد شما بگین خودتو بنداز تو چاه من باید بندازم؟
_نخیر شما قصد ندارید آدم بشید بفرمایید بیرون تو دفتر انضباتی میبینمتون
_مشتاق دیدار
وسایلمو جمع کردمو رفتم بیرون و روی نیمکت نشستم
حوصلم پوکیده بود
صدای قارو قور شکمم میومد
_آی مامان کجایی که دخترت از گشنگی مرد دلم برای اون غذاهات تنگ شده هعی روزگار
_مردم اسگولن با خودشون حرف میزنن
_اسگول قیافته قوزمیت
_حالا اون شکم گشنت چی میخواد
اسم شکم گشنه که اومد دوباره گشنم شد
_سیب زمینی سرخ کرده و ماکارونی با ته دیگ
_سر صبح؟
_شکم گشنه حالیش نیس الان کیه
_منم دلم قورمه سبزی میخواد
_خوب به ننت بگو برات درست کنه
_ننم اینجا نیست
_ننت کجاست
_ننم آمریکاست
_از بیرون بخر خوب
_نمیخوام از بس غذای بیرون خوردم دلمو زده
_کلفت بگیر واسه خودت
_ماشاالله برا هر چیزی یه راه حلی داری ها
چون تنها زندگی میکنم هیچ زنی نمیاد به قول تو کلفتم بشه
_آها
_راستی بیرون چیکار میکنی؟؟باید الان کلاس باشی که
_افتخاری بیناموس کثافت الاغ صفت بیرونم کرد
_دلت پره ها؟ چی کار کردی مگه
با ذوق صاف نشستم و با آب و تاب براش تعریف کردم
نمیدونم چرا اینارو دارم به این میگم
لایک و کامنت فراموش نشه😉
بهش نگاه کردیم روش بزرگ نوشته بود
"موج های آبی"
تبلیغشو دیده بودم باید جای باحالی باشه
از ساعت سه رفتیم تو کلی سر سره آبی بود اونجا
وای که چقدر خوش گذشت کلی بازی کردیم و ساعت هشت رفتیم رستوران داخلش
نفری یه پیتزا و سیب زمینی سرخ کرده خوردیم و دوباره رفتیم بازی ساعت نه که شد همه رو بیرون کردن
انقدر تو آب ها کلر داشت که چشای هر چهارتامون قرمز شده بود
دوش گرفتیم و لباس عوض کردیم و رفتیم خونه ما
ثنا زنگید به مامان باباش و گفت امشب نمیتونه بره خوابگاه چون بیرون بودیمو دیر شده
سریع لباس عوض کردیمو یه دست لباس نو دادم به ثنا و همه در حالی که یه دست رخت خواب تو دستمون بود رفتیم تو پزیرایی و بیهوش شدیم
صبح با صدای نکره گوشی ثنا از خواب بیدار شدیم
من آخه ساعت هشت صبح باید بکوبم برم دانشگاه تا صدای روح خراش افتخاریو بشنوم ؟
این انصافه؟
به زور بچه ها مبنی بر این که نمیخوان با تاکسی برن و منم ماشین عروسکمو به هیچکس نمیدم
بلند شدمو رفتیم
ثنا رو رسوندیم خوابگاه و بعدشم رفتیم دانشگاه
دنیا و سونیا داشتن درباره پیچوندن خاستگار سمج سونیا بحث میکردن منم داشتم ناخونامو سوهان میکشیدم
اصلا انگار نه انگاه که اینجا دانشگاهه
افتخاری اومدو حضور غیاب کرد
به اسم من که رسید یکم نگام کردو گفت
_خانوم مگه من جلسه پیش به شما نگفتم بیاید دفتر من کار دارم باهاتون؟
_استاد شما بگین خودتو بنداز تو چاه من باید بندازم؟
_نخیر شما قصد ندارید آدم بشید بفرمایید بیرون تو دفتر انضباتی میبینمتون
_مشتاق دیدار
وسایلمو جمع کردمو رفتم بیرون و روی نیمکت نشستم
حوصلم پوکیده بود
صدای قارو قور شکمم میومد
_آی مامان کجایی که دخترت از گشنگی مرد دلم برای اون غذاهات تنگ شده هعی روزگار
_مردم اسگولن با خودشون حرف میزنن
_اسگول قیافته قوزمیت
_حالا اون شکم گشنت چی میخواد
اسم شکم گشنه که اومد دوباره گشنم شد
_سیب زمینی سرخ کرده و ماکارونی با ته دیگ
_سر صبح؟
_شکم گشنه حالیش نیس الان کیه
_منم دلم قورمه سبزی میخواد
_خوب به ننت بگو برات درست کنه
_ننم اینجا نیست
_ننت کجاست
_ننم آمریکاست
_از بیرون بخر خوب
_نمیخوام از بس غذای بیرون خوردم دلمو زده
_کلفت بگیر واسه خودت
_ماشاالله برا هر چیزی یه راه حلی داری ها
چون تنها زندگی میکنم هیچ زنی نمیاد به قول تو کلفتم بشه
_آها
_راستی بیرون چیکار میکنی؟؟باید الان کلاس باشی که
_افتخاری بیناموس کثافت الاغ صفت بیرونم کرد
_دلت پره ها؟ چی کار کردی مگه
با ذوق صاف نشستم و با آب و تاب براش تعریف کردم
نمیدونم چرا اینارو دارم به این میگم
لایک و کامنت فراموش نشه😉
۱۲.۹k
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.