پارت

#پارت216


از شرکت بیرون اومدم که چشمم خورد به مهسا کنار خیابون وایستاده بود و منتظر ماشین بود، از سرما هم داشت به خودش میلرزید..

سمت ماشینم رفتم و سوار شدم این موقعه شب نمیتونستم بذارم تنها اینجا بمونه!

سرشو زیر انداخته بود و دستاش تو جیبش بود جلوش زدم رو ترمز انگار ترسید که سرشو بلند کرد و با چشمای گرد شده به نگاه کرد...

شیشه سمت کمک راننده رو دادم پایین رو فرمون خم شدم و گفتم:

بیا بالا میرسونمت!

اخمی کرد و سرد گفت: نه خودم میرم!

مثله خودش اخم کردم: میگم بیا بالا یعنی بیا بالا این مسخره بازی ها چیه؟!

پاشو زمین کوبید و عصبی اومد و سوار ماشین شد، نگاهی بهش انداختم که روشو برگردوند!

آرش: خانوم چرا قهر کرده؟!

جوابی نداد، دستی به گوشه لبم کشیدم: مهسایی با توام جدیدا لوس شدی ها..!

برگشت بهم نگاه کرد: هیچ هم لوس نیستم. منو برسون خونه خوابم میاد!

اخم مصلحتی کردم: نوکر بابات غلام سیاه!

نیششو تا بنا گوش باز کرد و شیطون گفت: فعلا نوکرم آرش سیاست!

و بعد با یه لبخند دندون نما بهم زل زد هم از حرفش خندم گرفته بود هم حرصم گرفته بود... بدون اینکه جوابی بهش بدم

سرجام صاف نشستم و ماشین رو روشن کردم در همون حال هم یه پرو نثار کردم که گفت:

پرو خودتی!
دیدگاه ها (۱)

#پارت217سری به عنوان تاسف تکون دادم و حرکت کردم سمت خونه شون...

#پارت218یاشار: تو اینجا چیکار میکنی؟!رو کردم سمت آرش که چشما...

#پارت215آرش لبخند شیطانی زد و گفت: هرکس رو بخورم تو رو نمیخو...

#پارت214ماشین جلو خونه پارک کردم از ماشین پیاده شدم جلو خونه...

#سنگدل part 38جینو ماشین رو در جایگاه مخصوصش پارک کرداز ماشی...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_241کنجکاو بهم زل زد_کج...

کیوت ولی خشن پارت ۶کوک توی ذهنش : وقتی داشتم میومدم بیرون هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط