part
part 178
اسلاید اول رابرت
اسلاید دوم کوین
سوزومه: خوشوقتم
کیارا: میتون درمورد چیزی باهات صحبت کنم
سوزومه: میشنوم
کیارا: تا اونجایی که شنیدم با کسی در رابطه نیستیو یکمم بین پسرای دانشگاه محبوبی
سوزومه: نظر لطفته
کیارا: خب میرم سر اصل مطلب راستش ینفر ازت خوشش اومده میخواستم بپرسم دلت میخواد باهاش اوکی شی
سوزومه: همینجوری که نمیشه یکم باید بشناسمش
کیارا: باهات موافقم. پس شمارتو بده تا براتون یه قرار اشنایی بزارم
سوزومه: اوکیه
سوزومه شمارشو داد
کیارا: خواستی درموردش تحقیق کن اون رابرت داونی سال سومی
سوزومه: ممنون
کیارا: اگه کاری نداری من دیگه برم
سوزومه: نه ممنون بفرمایین
کیارا خداحافظی کردن باهاش خدا حافظی کردو رفت لیلی با شیطنت داشت از دور نگاه میکرد که اومد نزدیکش
لیلی: میبینم یه روز نگذشته رفتی سراغش
سوزومه: اونقدام پرو نیستم بیب
لیلی: باهات چیکار داشت
سوزومه: یه کِیس برام پیشنهاد داد
لیلی: نگفت کیه
سوزومه: گفت... اشتباه نکنم گفت رابرت داونی یکی از سال بالایی هاست
لیلی: خیلی برام اشناست فک کنم درموردش شنیدم
سوزومه: چی درموردش شنیدی
لیلی: یادم نمیاد ولی نگران نباش بابا چه اتفاقی میخواد بیفهه فوقش باهاش کات میکنی
لیلی: ولی لطفا زود بهش عالاقمند نشو باشه؟
سوزومه: اوم چشم بیبی
لیلی: راستش سوزی منم رو یکی کراشم
سوزومه: وااات. ریلی؟(واقعا)
لیلی: اره یه مدتی رو یکی خیلی کراشم
سوزومه: کی هست
لیلی: کوین ملوین
سوزومه: نمیشناسم
لیلی: عکس ازش دارم
سوزومه: ببینم
لیلی گوشیشو باز کرده عکسو نشون داد به سوزومه
سوزومه: عاححح کراشه
لیلی: خیلی
سوزومه: میخوای مسابقه بزاریم هرکی زودتر باهاش اوکی شه
لیلی: نمیخواد
سوزومه: چیه میترسی من ببرم
لیلی: اره اگه یه درصد هم امکانش باشه نمیزارم این کارو بکنی
سوزومه: عاح بیبی از الان روش غیرت داری
لیلی: چجورم
اسلاید اول رابرت
اسلاید دوم کوین
سوزومه: خوشوقتم
کیارا: میتون درمورد چیزی باهات صحبت کنم
سوزومه: میشنوم
کیارا: تا اونجایی که شنیدم با کسی در رابطه نیستیو یکمم بین پسرای دانشگاه محبوبی
سوزومه: نظر لطفته
کیارا: خب میرم سر اصل مطلب راستش ینفر ازت خوشش اومده میخواستم بپرسم دلت میخواد باهاش اوکی شی
سوزومه: همینجوری که نمیشه یکم باید بشناسمش
کیارا: باهات موافقم. پس شمارتو بده تا براتون یه قرار اشنایی بزارم
سوزومه: اوکیه
سوزومه شمارشو داد
کیارا: خواستی درموردش تحقیق کن اون رابرت داونی سال سومی
سوزومه: ممنون
کیارا: اگه کاری نداری من دیگه برم
سوزومه: نه ممنون بفرمایین
کیارا خداحافظی کردن باهاش خدا حافظی کردو رفت لیلی با شیطنت داشت از دور نگاه میکرد که اومد نزدیکش
لیلی: میبینم یه روز نگذشته رفتی سراغش
سوزومه: اونقدام پرو نیستم بیب
لیلی: باهات چیکار داشت
سوزومه: یه کِیس برام پیشنهاد داد
لیلی: نگفت کیه
سوزومه: گفت... اشتباه نکنم گفت رابرت داونی یکی از سال بالایی هاست
لیلی: خیلی برام اشناست فک کنم درموردش شنیدم
سوزومه: چی درموردش شنیدی
لیلی: یادم نمیاد ولی نگران نباش بابا چه اتفاقی میخواد بیفهه فوقش باهاش کات میکنی
لیلی: ولی لطفا زود بهش عالاقمند نشو باشه؟
سوزومه: اوم چشم بیبی
لیلی: راستش سوزی منم رو یکی کراشم
سوزومه: وااات. ریلی؟(واقعا)
لیلی: اره یه مدتی رو یکی خیلی کراشم
سوزومه: کی هست
لیلی: کوین ملوین
سوزومه: نمیشناسم
لیلی: عکس ازش دارم
سوزومه: ببینم
لیلی گوشیشو باز کرده عکسو نشون داد به سوزومه
سوزومه: عاححح کراشه
لیلی: خیلی
سوزومه: میخوای مسابقه بزاریم هرکی زودتر باهاش اوکی شه
لیلی: نمیخواد
سوزومه: چیه میترسی من ببرم
لیلی: اره اگه یه درصد هم امکانش باشه نمیزارم این کارو بکنی
سوزومه: عاح بیبی از الان روش غیرت داری
لیلی: چجورم
- ۳.۷k
- ۰۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط