پارت187
#پارت187
تینا: م...من تو خونه آرسام هستم
بعد از تموم شدن حرفش جیغ بلندی کشید با ترس گوشی رو از گوشم دور کردم بعد از چند ثانیه در حالی که صدام میلرزید گفتم:
خو...خونه آرسام کجاست!
به سختی گفت:خ..
فوری از اتاق اومدم بیرون با دو رفتم سمت آسانسور ولی اصلا بالا نمیومد با دست محکم زدم به در آسانسور
و راه پله ها رو پیش گرفتم تند تند از اون همه پله پایین اومدم!
با رسیدن به لابی شرکت دستمو رو زانوم گذاشتم تند تند نفس عمیق کشیدم بعد از اینکه حالم خوب شد تند تند از شرکت بیرون اومدم جلو شرکت وایستادم دستمو جلو اولین تاکسی تکون دادم
بعد گفتن آدرس،سوار شدم!
سر کوچه شون ماشین رو نگهداشت کرایه رو حساب کردم بدون اینکه باقی مونده پول رو بگیرم از ماشین بیرون اومدم
سریع وارد کوچه شدم! دونه دونه پلاک خونه ها رو چک میکردم که دست اخر رسیدم به پلاک47
از شانس خوبم در ساختمون باز بود فوری وارد خونه شدم از لابی گذشتم سمت آسانسور رفتم
طبقه دوم رو زدم! با رسیدن اسانسور سریع بیرون اومدم با دیدن در خونه نیمه باز نگاهی به اطراف انداختم کسی نبود
اروم در رو هل دادم و وارد شدم نگاهی به داخل خونه انداختم...
آروم تینا رو صدا کردم: تینا
ولی جوابی نشنیدم، با همون کفشای پاشنه بلند وارد خونه شدم، نگاهی به هال و آشپزخونه انداختم کسی نبود!
وارد راهرو شدم در یکی از اتاق رو باز کردم بازم کسی نبود...
این دفعه بلند تر از قبل داد زدم: تینا
ولی بازم... پوفی کشیدم در دستشویی و حموم هم باز کردم خبری نبود در اخرین اتاق هم باز کردم نگاهمو تو کل اجزا اتاق چرخوندم
داشتم به این نتیجه میرسیدم که کسی نیست ولی با دیدن دست کسی که از گوشه تخت معلوم بود
هینی کشیدم کیفمو رو زمین انداختم فوری رفتم سمت تخت با دیدن تینا که وسط پاهاشو خون فرا گرفته بود جیغ بلندی کشیدم دستمو رو دهنم گذاشتم
چند دقیقه بعد از شوک بیرون اومدم فوری کنارش نشستم دستشو گرفتن آروم پلکاش تکون خورد و با چشمای نیمه باز خیره شد بهم
تینا: م...من تو خونه آرسام هستم
بعد از تموم شدن حرفش جیغ بلندی کشید با ترس گوشی رو از گوشم دور کردم بعد از چند ثانیه در حالی که صدام میلرزید گفتم:
خو...خونه آرسام کجاست!
به سختی گفت:خ..
فوری از اتاق اومدم بیرون با دو رفتم سمت آسانسور ولی اصلا بالا نمیومد با دست محکم زدم به در آسانسور
و راه پله ها رو پیش گرفتم تند تند از اون همه پله پایین اومدم!
با رسیدن به لابی شرکت دستمو رو زانوم گذاشتم تند تند نفس عمیق کشیدم بعد از اینکه حالم خوب شد تند تند از شرکت بیرون اومدم جلو شرکت وایستادم دستمو جلو اولین تاکسی تکون دادم
بعد گفتن آدرس،سوار شدم!
سر کوچه شون ماشین رو نگهداشت کرایه رو حساب کردم بدون اینکه باقی مونده پول رو بگیرم از ماشین بیرون اومدم
سریع وارد کوچه شدم! دونه دونه پلاک خونه ها رو چک میکردم که دست اخر رسیدم به پلاک47
از شانس خوبم در ساختمون باز بود فوری وارد خونه شدم از لابی گذشتم سمت آسانسور رفتم
طبقه دوم رو زدم! با رسیدن اسانسور سریع بیرون اومدم با دیدن در خونه نیمه باز نگاهی به اطراف انداختم کسی نبود
اروم در رو هل دادم و وارد شدم نگاهی به داخل خونه انداختم...
آروم تینا رو صدا کردم: تینا
ولی جوابی نشنیدم، با همون کفشای پاشنه بلند وارد خونه شدم، نگاهی به هال و آشپزخونه انداختم کسی نبود!
وارد راهرو شدم در یکی از اتاق رو باز کردم بازم کسی نبود...
این دفعه بلند تر از قبل داد زدم: تینا
ولی بازم... پوفی کشیدم در دستشویی و حموم هم باز کردم خبری نبود در اخرین اتاق هم باز کردم نگاهمو تو کل اجزا اتاق چرخوندم
داشتم به این نتیجه میرسیدم که کسی نیست ولی با دیدن دست کسی که از گوشه تخت معلوم بود
هینی کشیدم کیفمو رو زمین انداختم فوری رفتم سمت تخت با دیدن تینا که وسط پاهاشو خون فرا گرفته بود جیغ بلندی کشیدم دستمو رو دهنم گذاشتم
چند دقیقه بعد از شوک بیرون اومدم فوری کنارش نشستم دستشو گرفتن آروم پلکاش تکون خورد و با چشمای نیمه باز خیره شد بهم
۳۱.۸k
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.