"حرکت ناگهانی²⁴"

با درد شدید زیر دلم پاشدم . رفتم تو حموم و دوش گرفتم همینطوری که زیر دوش اب بودم چشمام سیاهی رفت و افتادم زمین و بیهوش شدم.

ویو جیمین

بیدار شدم دیدم ا.ت کنارم نیست صداش زدم اما مثل اینکه اوتاق نبود . لباس پوشیدم رفتم تو سالن دنبالش
جیمی: اجومااا اجومااا
اجوما: جانم پسر چی شده
جیمی: ا.ت رو ندیدن که بیاد بیرون یا بره جایی
اجوما: نه اصلا هیچ کس تو عمارت رفت و امد نکرده نه نامجون نه تهیونگ نه ا.ت
جیمین: اها باشه .
یکی از بادیگاردا رو صدا کردم
...: بله اقا
حیمین: پوربین های عمارت رو چک کن اگه خانم پارک ا.ت جایی رفته یا تو دوربین ها دیده شده منو خبر کن
...: چشم

سریع رفتم دوباره اتاق
جیمین: اینطوری نمیشه باید اماده بشم خودم برم بگردم
خواستم برم حموم که درش رو باز کردم و با جسم دراز کشیده ی ا.ت رو زمین مواجه شدم🥺🥺
افتاده بود از سرش خون میومد و لخت بود
سریع براید بقلش کردم و لباس تنش کردم و سریع و با عجله سوار ماشینش کردم و بردم دکتر


بیا پایین











اها یکم دیگ













یکم دیگه مونده بیا

















سورپرایز
بچه ها خیلی وقته شرت نمیزارم
لایک: ۱۰
کامنت۱۵ تا
جدی اگه نرسونین نمیزارم
دیدگاه ها (۲۲)

"حرکت ناگهانی²⁵"

"حرکت ناگهانی²⁷"

"حرکت ناگهانی²³"

"حرکت ناگهانی²²"

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۳ فیک مرز خون و عشق

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط