𝗯𝗿𝗼𝗸𝗲𝗻 𝗹𝗼𝘃𝗲🏹
#𝗯𝗿𝗼𝗸𝗲𝗻_𝗹𝗼𝘃𝗲🏹
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 17
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم ساعت ۹ بود رفتم تو پنجره کوک تو حیات نبود فک کنم آمده بود تو از پایین هم همش صدای جیغ داد مادر کوک میامد رفتم پایین ببینم چی شد
از پله ها رفتم پایین
مادر کوک داشت جیغ میزد سر خدمتکارا
لورا هم سرش رو میز بود انگار بیهوش شده بود
جونگکوک دستشو زیر گردن لورا گذاشته بود و صداش میزد
(علامت ننه جنده کوک+)
+کار کدوم اشغالتون بود هااااا
خدمتکار : ما.....هههق
جونگکوک : حرف بزن(داد)
خدمتکار : اون خانوم به ما گفتن اون قرص رو براشون بخریم (روبه ا/ت)
ا/ت : چی؟(تعجب)
+آشغال پس تو بهش گفتی آره
ا/ت : نه داره دروغ میگه من..من
لورا سرش رو بلند کرد و ننه جنده کوک هم رفت دستشو گرفت
+لورا حالت خوبه دیشب چه اتفاقی فتاد
لورا : دیشب که رفتم پتو رو زدم رو اوپا ا/ت منو دید منو برد تو آشپز خونه و مجبورم کرد که اون قرص رو بخورم خاله ا/ت چرا از من بدش میاد(گریه کیونی )
جونگکوک : ا/ت چرا این کارو کردی؟(عصبانی و جدی نگاه ا/ت میکنه از همون نگاه ها که آدم میگه گوه خوردم)
ا/ت : کار من نبود
خدمتکار : اما ما خانم ا/ت رو دیشب دیدیم که داشتن مجبورشون میکردن
+هرزه
میاد جلو و یه سیلی به ا/ت میزنه
ا/ت : کار من نبودددد (گریه کیوتتت)
ا/ت بلند میشه و با گریه میره سمت اتاقش جونگکوک هم دنبالش میره
هر دوشون رفتن تو اتاق و الان تو اتاقن
ا/ت میشینه رو تخت
ا/ت : من این کارو نکردم اونا میخوان تو از من متنفر بشی (گریه)
جونگکوک امد کنار ا/ت نشست و دستش رو گزاشت روی شونه های ا/ت
جونگکوک : ا/ت به جای این حرفا بهتر بری پایین و از معذرت خواهی کنی
ا/ت : حرف های منو نمیشنویی دارم چی میگم؟
ا/ت : تو هم حتما میخوای پشت اونارو بگیری آره آره
جونگکوک : ا/ت فقط بگو چرا این کاری کردی
ا/ت : آره اصلا کار من بود خوب کاری کردم حقش بود حق همتون بود همش دارین منو ازیت میکنین(بغض گریه)
جونگکوک : (سیلی)
اونقدر محکم بهش میزنه که ا/ت دراز میشه رو تخت و از دهنش خون میاد
جونگکوک : تو غلط کردی این کارو کردی فکر کردی هر کاری دلت بخواد میتونی انجام بدی ها؟ (اربده)
ا/ت :(گریه بلند)
ا/ت : ازت متنفرم (با مشت میزنه تو سینه جونگکوک)
جونگکوک هم سرپا وایمیسته
جونگکوک : از خونم گمشو بیرون همین الان
ا/ت : بلند میشه و جلوی چشم جونگکوک یه تیشرت سفید با شلوارک میپوشه (چون جونگکوک دوست نداره کسی پاهای ا/ت رو ببینه اونم از رو حرص ای کارو میکنه)
کوله پشتیش رو برمیداره و لوازم آرایشیش با گوشی شارژ ساعت کارت پولش......برمیداره
وقتی میخواد بره بیرون هدفونش رو روشن میکنه و یه آهنگ شاد میزاره
ا/ت : دیگه از دست همتون راحت میشم (با شونه میزنه به شونه جونگکوک)
از پله ها تند تند پایین رفت و رسید دم پوتین هاشو پوشید و شروع کرد به دویدن از توی حیات و از در اصلی بیرون رفت
ویو ننه جونگکوک و لورا بعد از اینکه جونگکوک و ا/ت رفتن بالا
+لورا پاشو رفت
لورا : خاله کارم چه طور بود؟ (لوس)
+عالی بود از تو هم ممنونم میتونی بری خونهات برات پول واریز میکنم ( روبه خدمتکار)
لورا : رابطه ا/ت و جونگکوک هیچ وقت قرار نیست مثل قبلا بشه (خنده)
+آره(خنده)
صدای داد زدن های جونگکوک وقتی میگه از خونم برو بیرون رو میشنون
+تمومه(خندههه)
لورا : حالا دیگه نوبت منه
پارت بعد آمار ۹۳
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 17
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم ساعت ۹ بود رفتم تو پنجره کوک تو حیات نبود فک کنم آمده بود تو از پایین هم همش صدای جیغ داد مادر کوک میامد رفتم پایین ببینم چی شد
از پله ها رفتم پایین
مادر کوک داشت جیغ میزد سر خدمتکارا
لورا هم سرش رو میز بود انگار بیهوش شده بود
جونگکوک دستشو زیر گردن لورا گذاشته بود و صداش میزد
(علامت ننه جنده کوک+)
+کار کدوم اشغالتون بود هااااا
خدمتکار : ما.....هههق
جونگکوک : حرف بزن(داد)
خدمتکار : اون خانوم به ما گفتن اون قرص رو براشون بخریم (روبه ا/ت)
ا/ت : چی؟(تعجب)
+آشغال پس تو بهش گفتی آره
ا/ت : نه داره دروغ میگه من..من
لورا سرش رو بلند کرد و ننه جنده کوک هم رفت دستشو گرفت
+لورا حالت خوبه دیشب چه اتفاقی فتاد
لورا : دیشب که رفتم پتو رو زدم رو اوپا ا/ت منو دید منو برد تو آشپز خونه و مجبورم کرد که اون قرص رو بخورم خاله ا/ت چرا از من بدش میاد(گریه کیونی )
جونگکوک : ا/ت چرا این کارو کردی؟(عصبانی و جدی نگاه ا/ت میکنه از همون نگاه ها که آدم میگه گوه خوردم)
ا/ت : کار من نبود
خدمتکار : اما ما خانم ا/ت رو دیشب دیدیم که داشتن مجبورشون میکردن
+هرزه
میاد جلو و یه سیلی به ا/ت میزنه
ا/ت : کار من نبودددد (گریه کیوتتت)
ا/ت بلند میشه و با گریه میره سمت اتاقش جونگکوک هم دنبالش میره
هر دوشون رفتن تو اتاق و الان تو اتاقن
ا/ت میشینه رو تخت
ا/ت : من این کارو نکردم اونا میخوان تو از من متنفر بشی (گریه)
جونگکوک امد کنار ا/ت نشست و دستش رو گزاشت روی شونه های ا/ت
جونگکوک : ا/ت به جای این حرفا بهتر بری پایین و از معذرت خواهی کنی
ا/ت : حرف های منو نمیشنویی دارم چی میگم؟
ا/ت : تو هم حتما میخوای پشت اونارو بگیری آره آره
جونگکوک : ا/ت فقط بگو چرا این کاری کردی
ا/ت : آره اصلا کار من بود خوب کاری کردم حقش بود حق همتون بود همش دارین منو ازیت میکنین(بغض گریه)
جونگکوک : (سیلی)
اونقدر محکم بهش میزنه که ا/ت دراز میشه رو تخت و از دهنش خون میاد
جونگکوک : تو غلط کردی این کارو کردی فکر کردی هر کاری دلت بخواد میتونی انجام بدی ها؟ (اربده)
ا/ت :(گریه بلند)
ا/ت : ازت متنفرم (با مشت میزنه تو سینه جونگکوک)
جونگکوک هم سرپا وایمیسته
جونگکوک : از خونم گمشو بیرون همین الان
ا/ت : بلند میشه و جلوی چشم جونگکوک یه تیشرت سفید با شلوارک میپوشه (چون جونگکوک دوست نداره کسی پاهای ا/ت رو ببینه اونم از رو حرص ای کارو میکنه)
کوله پشتیش رو برمیداره و لوازم آرایشیش با گوشی شارژ ساعت کارت پولش......برمیداره
وقتی میخواد بره بیرون هدفونش رو روشن میکنه و یه آهنگ شاد میزاره
ا/ت : دیگه از دست همتون راحت میشم (با شونه میزنه به شونه جونگکوک)
از پله ها تند تند پایین رفت و رسید دم پوتین هاشو پوشید و شروع کرد به دویدن از توی حیات و از در اصلی بیرون رفت
ویو ننه جونگکوک و لورا بعد از اینکه جونگکوک و ا/ت رفتن بالا
+لورا پاشو رفت
لورا : خاله کارم چه طور بود؟ (لوس)
+عالی بود از تو هم ممنونم میتونی بری خونهات برات پول واریز میکنم ( روبه خدمتکار)
لورا : رابطه ا/ت و جونگکوک هیچ وقت قرار نیست مثل قبلا بشه (خنده)
+آره(خنده)
صدای داد زدن های جونگکوک وقتی میگه از خونم برو بیرون رو میشنون
+تمومه(خندههه)
لورا : حالا دیگه نوبت منه
پارت بعد آمار ۹۳
۲۰.۶k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.