part17
part17
با خنده داشتیم سوار ماشین میشدیم که یهو..
دلم تیر کشید اخخ
جونگ کوک:حالت خوبه؟(حالت عصبی)
جکسون:اذیتت کردن
ات:نه خوبم
سوار ماشین شدم باورم نمیشه بازم دارم به همون خراب شده بر میگردم
جکسون:خوبیی متاسفم که اذیتت کردن
ات;میشه جلوی داروخونه وایسین قرص میخوام
جونگکوک با حالت عصبی که تو چهرش داشت گفت: برای چی میخوای
ات:دل درد دارم
جونگ کوک رو به راننده گفت وایسه جلوی داروخونه بودیم خواستم پیاده شم که جکسون دستمو گرفت گفت تو نیازی نیست بری من میرم
ات:اما چیز دیگه ای ام میخوام
جونگ کوک:جکسون تو خودت برو همون قرص بخر بیا ات تو ماشین میمونه بعد رفتن جکسون جونگ کوک شروع به حرف زدن کرد
جونگ کوک:چقد بده مگه نه
ات:چی بده
جونگ کوک:دیگه نمیتونی دنیای بیرونو ببینی
همنجوری به شیشه خیره شده بودم من چیکار باید میگردم با بچه ای تو شکمم که چند روز دیگه شکمم بیاد جلو اونوقت باید چیکار کنم
راننده؛قربان رسیدیم
وقتی ماشین و ایستاد بدون هیچ حرفی پیاده شدم رفتم عمارت
جونگکوک ویو
من با تو چیکار کنم دختر
جکسون:بهتره مراقبش باشی این با همه دخترای که دیدم فرق داره دختر جسور زرنگ خیلی چیزا آدم میتونه از دختره یاد بگیره
جونگ کوک:نه اینم با دخترای دیگه هیچ فرقی نداره همشون برای رابطه ج**ی خوبن همشون آخر سر میرن هیچکس نیس بمونه تا آخرش
جکسون:لورا خونس؟
جونگکوک:آره فک کنم خوابه
جکسون:اونم برات نمیمونه
جونگ کوک:نه اون فرق داره جکسون
جکسون:باشه رفيق بعدا ميفهمى اما خدا کنه دیر نشده باشه
با خنده داشتیم سوار ماشین میشدیم که یهو..
دلم تیر کشید اخخ
جونگ کوک:حالت خوبه؟(حالت عصبی)
جکسون:اذیتت کردن
ات:نه خوبم
سوار ماشین شدم باورم نمیشه بازم دارم به همون خراب شده بر میگردم
جکسون:خوبیی متاسفم که اذیتت کردن
ات;میشه جلوی داروخونه وایسین قرص میخوام
جونگکوک با حالت عصبی که تو چهرش داشت گفت: برای چی میخوای
ات:دل درد دارم
جونگ کوک رو به راننده گفت وایسه جلوی داروخونه بودیم خواستم پیاده شم که جکسون دستمو گرفت گفت تو نیازی نیست بری من میرم
ات:اما چیز دیگه ای ام میخوام
جونگ کوک:جکسون تو خودت برو همون قرص بخر بیا ات تو ماشین میمونه بعد رفتن جکسون جونگ کوک شروع به حرف زدن کرد
جونگ کوک:چقد بده مگه نه
ات:چی بده
جونگ کوک:دیگه نمیتونی دنیای بیرونو ببینی
همنجوری به شیشه خیره شده بودم من چیکار باید میگردم با بچه ای تو شکمم که چند روز دیگه شکمم بیاد جلو اونوقت باید چیکار کنم
راننده؛قربان رسیدیم
وقتی ماشین و ایستاد بدون هیچ حرفی پیاده شدم رفتم عمارت
جونگکوک ویو
من با تو چیکار کنم دختر
جکسون:بهتره مراقبش باشی این با همه دخترای که دیدم فرق داره دختر جسور زرنگ خیلی چیزا آدم میتونه از دختره یاد بگیره
جونگ کوک:نه اینم با دخترای دیگه هیچ فرقی نداره همشون برای رابطه ج**ی خوبن همشون آخر سر میرن هیچکس نیس بمونه تا آخرش
جکسون:لورا خونس؟
جونگکوک:آره فک کنم خوابه
جکسون:اونم برات نمیمونه
جونگ کوک:نه اون فرق داره جکسون
جکسون:باشه رفيق بعدا ميفهمى اما خدا کنه دیر نشده باشه
۸.۰k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.