(دوست داشتنی) پارت 71
(دوست داشتنی) پارت 71
تهیونگ: مامان این همون
ا.تس ا.ت نوزده سال پیش
یانگ ا.ت یادته
+: خدمتکارامون
تهیونگ: آره خودت که میدونی
من ا.ت رو از بچگی دوست داشتم
و الانم بدستش آوردم ولی دیگه
بزرگ شدم و هیچ چیزی نمیتونه جلومو
بگیره
+: من مادرتم تهیونگ نمیتونی
به من بگی اینکارو بکن اینکارو
نکن
تهیونگ: منم بچه نیستم
که بهم بگی اینکارو بکن
من تصمیم خودمو گرفتم
میخوام با ا.ت باشم
هیچی هم جلو دارم نیست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
پدر تهیونگ اومد یه سیلی
محکم تهیونگ زد
ا.ت: آقای کیم
√: خفه شو
تهیونگ: با ا.ت درست
حرف بزن
√: فهمیدی جلو دارت الان
کیه منو مادرت نمیزاریم
بخوای با همچین دختری باشی
تهیونگ:چرا من ا.ت رو ماله خودم
میکنم
+: منو پدرت تا ده دقیقه
دیگه دم در میمونیم
تهیونگ: منظور
+: یعنی خانوادت یا این
دختره ما تا ده دقیقه دیگه
منتظر میمونیم خب بای بای
پسر گلم
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
تهیونگ: مامان این همون
ا.تس ا.ت نوزده سال پیش
یانگ ا.ت یادته
+: خدمتکارامون
تهیونگ: آره خودت که میدونی
من ا.ت رو از بچگی دوست داشتم
و الانم بدستش آوردم ولی دیگه
بزرگ شدم و هیچ چیزی نمیتونه جلومو
بگیره
+: من مادرتم تهیونگ نمیتونی
به من بگی اینکارو بکن اینکارو
نکن
تهیونگ: منم بچه نیستم
که بهم بگی اینکارو بکن
من تصمیم خودمو گرفتم
میخوام با ا.ت باشم
هیچی هم جلو دارم نیست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
پدر تهیونگ اومد یه سیلی
محکم تهیونگ زد
ا.ت: آقای کیم
√: خفه شو
تهیونگ: با ا.ت درست
حرف بزن
√: فهمیدی جلو دارت الان
کیه منو مادرت نمیزاریم
بخوای با همچین دختری باشی
تهیونگ:چرا من ا.ت رو ماله خودم
میکنم
+: منو پدرت تا ده دقیقه
دیگه دم در میمونیم
تهیونگ: منظور
+: یعنی خانوادت یا این
دختره ما تا ده دقیقه دیگه
منتظر میمونیم خب بای بای
پسر گلم
#تهیونگ
#فیک
#سناریو
۱۵.۴k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.