پارت

پارت²⁴
(بادیگارد هات ❤️‍🔥)

کارد میزدی خونم در نمی‌اومد.
خواستم فوش بارونش کنم که با یاد آوری آریما پسش زدم و به سرعت به سمت اتاق آریما حرکت کردم.
درو که باز کردم دلم میخواست سرمو بکوبم به دیوار.
آریما با ناراحتی گفت:
_آخه صورتی کمرنگ؟؟باز مثل تو صورتی پررنگ بود یه چیزی.بابا من از صورتی خوشم نمیاد.
گفتم:
_یعنی به خاطر رنگ صورتی اتاق جیغ زدی؟
سری به معنی آره تکون داد که منم جیغی کشیدم و افتادم دنبالش اونم مثل من جیغ کشید و شروع به فرار کرد.
از پله ها پایین رفتیم.
بخاطر اون من افتادم رو شوگا و از خجالت نزدیک بود آب بشم.
آریما شروع کرد به جیغ و داد و کولی بازی در آوردن.
_ای دادددد ای هوااارررر یکی بیاد منو نجاتت بده از دستت این.این گاو افسار پاره کرده کمککککک.
دیدگاه ها (۰)

پارت ²⁵(بادیگارد هات❤️‍🔥)الان نمیدونستم از دستش حرص بخورم یا...

پارت²⁶(بادیگارد هات❤️‍🔥)زدم.ولی سریع جمعش کردم تا لو نرم.(چن...

پارت²³(بادیگارد هات❤️‍🔥)با حرص داشتم به اتاق نگاه میکردم.از ...

پارت²²(بادیگارد هات ❤️‍🔥)_خب این پذیرایی مشترک ما و شماست.بع...

#invisiblelovePart_13جونگکوک: خوشگل کردیهائون: خوشگل بودم ، ...

رمان بغلی من پارت ۱۲۴و۱۲۵و۱۲۶و۱۲۷و۱۲۸ارسلان: معلومه که میام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط