[خیانت] پارت اول
[خیانت] پارت اول
(از زبان ا.ت) سلام من کیم ا.ت هستم و دو ماه که با تهیونگ ازدواج کردم و خیلی هم دیگه رو دوست داریم
ولی دوستم رونا از ازدواج ما راضی نبود چون حسودیش میشد که من با تهیونگ هستم
تهیونگ وقتی از کار برمیگشت برام یه گل میخرید.
یه روز اومد مثل همیشه برام گل خریده بود بهم داد و بهش گفتم تهیونگ بسه دیگه میدونی چقدر گل میخری اینجا پر از گل شده بسه دیگه و با صورت مظلوم بهم گفت که فکر میکردم خوشحال میشی رفت یه گوشه نشست فکر کردم بهش برخورده
(از زبان تهیونگ)
بعد از این حرف ا.ت یکم ناراحت شدم و رفتم یه گوشه نشستم بعد ا.ت اومد و بهم گفت دوست دارم ددی و منو بوس کرد
(از زبان ا.ت) سلام من کیم ا.ت هستم و دو ماه که با تهیونگ ازدواج کردم و خیلی هم دیگه رو دوست داریم
ولی دوستم رونا از ازدواج ما راضی نبود چون حسودیش میشد که من با تهیونگ هستم
تهیونگ وقتی از کار برمیگشت برام یه گل میخرید.
یه روز اومد مثل همیشه برام گل خریده بود بهم داد و بهش گفتم تهیونگ بسه دیگه میدونی چقدر گل میخری اینجا پر از گل شده بسه دیگه و با صورت مظلوم بهم گفت که فکر میکردم خوشحال میشی رفت یه گوشه نشست فکر کردم بهش برخورده
(از زبان تهیونگ)
بعد از این حرف ا.ت یکم ناراحت شدم و رفتم یه گوشه نشستم بعد ا.ت اومد و بهم گفت دوست دارم ددی و منو بوس کرد
۲۴.۹k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.