تهیونگ:یکم بدن درد داشتم بی حال شده بودم

تهیونگ:یکم بدن درد داشتم بی حال شده بودم
ابی ک افتادم توش خیلی یخ بود
یجی تکونی خورد بیدار شد
+ع..ا ممنون
_قابلی نداشت میخای لباساتو عوض کنم(لبخند)
یجی نگاه تاسف باری به تهیونگ کرد
بلند شد لباساشو عوش کرد تو حموم اومد رو تخت
+محترم هنوز موهات خیسه
_به لطف تو
+بلند شو خشک کن مریض میشی
_ولش کن بیا بخابیم
+ته باز مریض میشی من حوصله
مریض داری ندارمااا بلند شو
_....
تهیونگ سرشو رو بالشت گذاشت
دیدم تهیونگ به پشمشم حرفو نگرفت از گوشش گرفتمش
_عاااایییی ولم کنن چیکار میکنی
+تو که به زبون عادی نمیفهمی
همونجوری ک گوشش رو گرفته بودم نشوندمش رو صندلی سشوارمو در اوردم دادم دستش
_اهههه نمیخام بزا بخوابم
+هوووف
خودم سشوارو به برق زدمو شروع کردم به خشک کردن موهاش
شده بودم عین مادرایی که بچه های تخسشونو از حموم میاوردن بیرون
تهیونگ مث اینک بیشتر از من خواب داشت
بی حال بود
5 مین تموم موهاشو خشک کردم
+تموم شد برو بخواب
تهینگ رفت خودشو انپاخت رو تخت
+قبلا ی تشکری هم مد بود
_قبلا ها مد بود
عجب پروعه این بشر
منم رفتم رو تخت
تهیونگ ی کوچولو سرفه میکرد
+خوبی
_گلوم یکم درد میکنه
_(سرفه)
+شت فک کنم سرما خوردی

طبیعت وکیلی لایک👽♥️