فیک کوک عشق سر سخت من
فیک کوک عشق سر سخت من
(پارت۱۴)
از بان جونگ کوک
همه چیزرو راجب ات به مامانم گفتم خیلی دوست داشت ات روببینه مامانم به کل خانواده خبر داده همه میخوان ات رو ببینن
۱ هفته بعد
از زبان ات
الان یه هفته شده جونگ کوک نیموده فقط باهاش تلفنی صحبت میکنم با بچه ها امشب قرار داریم توی خونه جیا
شب ساعت ۸
داشتم میرفتم خونه جیا پیاده میرفتم دوباره پیرزن توی فرودگاه اومد پیشم گفتم شما یه فلش داد دستم گفت دیگه سوراغ منو نگیر و فورا رفت رفتم دنبالش که غیب شد رسیدم خونه جیا از لیا لت تاپ گرفتم رفتم توی اتاق یه فایل بود توی فلش پلی کردم جونگ کوک داشت میرفت که نامزدش افتاد نگاه کردم دستم میلرزید جیمین اومد اونم فیلمو دید گفت ات برو کره این فیلم ابروی کوک رو میخره و رسانه ها بهش دیگه تحمت نمیزنن گفت ها راستی شنیدم با کوک رل زدی گفتم چی نه گفت برو من به کسی نمیگم حتما دلیل داره به کسی چیزی نگفتی گفتم باشه قول دادی به کسی نگیا گفت باشه یه خورده ادا در اورد رفت منم پشت سرش رفتم نسشتیم یکم حقیقت جرعت بازی کردیم رفتم خونه توی اتاقم دلم برای کوک تنگ شده تو همین فکر بودم خوابم برد
(پارت۱۴)
از بان جونگ کوک
همه چیزرو راجب ات به مامانم گفتم خیلی دوست داشت ات روببینه مامانم به کل خانواده خبر داده همه میخوان ات رو ببینن
۱ هفته بعد
از زبان ات
الان یه هفته شده جونگ کوک نیموده فقط باهاش تلفنی صحبت میکنم با بچه ها امشب قرار داریم توی خونه جیا
شب ساعت ۸
داشتم میرفتم خونه جیا پیاده میرفتم دوباره پیرزن توی فرودگاه اومد پیشم گفتم شما یه فلش داد دستم گفت دیگه سوراغ منو نگیر و فورا رفت رفتم دنبالش که غیب شد رسیدم خونه جیا از لیا لت تاپ گرفتم رفتم توی اتاق یه فایل بود توی فلش پلی کردم جونگ کوک داشت میرفت که نامزدش افتاد نگاه کردم دستم میلرزید جیمین اومد اونم فیلمو دید گفت ات برو کره این فیلم ابروی کوک رو میخره و رسانه ها بهش دیگه تحمت نمیزنن گفت ها راستی شنیدم با کوک رل زدی گفتم چی نه گفت برو من به کسی نمیگم حتما دلیل داره به کسی چیزی نگفتی گفتم باشه قول دادی به کسی نگیا گفت باشه یه خورده ادا در اورد رفت منم پشت سرش رفتم نسشتیم یکم حقیقت جرعت بازی کردیم رفتم خونه توی اتاقم دلم برای کوک تنگ شده تو همین فکر بودم خوابم برد
۸.۷k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.