هفتمین عشق
هفتمین عشق
Part35
+چشام از تعجب به باز شدع بود که کوک خندید
_شوخی کردم همکارمه
&به هر حال هواست باشه اینجا خونه ی خاله نیست
+حواسم به همه چیز هست جؤن
دستمو مثل تفنگ گرفتم سمتش
پخخخ
خنده *
ترسیدی؟
تا جؤن خاست چیزی بگه
یه دختره اومد جلو و با کوک دست داد
~کوک بهت تسلیت میگم... هیق
_ممنون
~کوک این هرزه کیه
_خفه....
+همونی که چاک سینش بیرونه جز نیپلش (اشاره به لباسش)
هرزه بودن لقب خوبیه خوشبختم هرزه جوون منم ات هستم
آه چقدر تشنمه
کوک اینجا نوشیدنی نداره
_با اجازتون عمو جون و کاترین(کاترین دختر عموی کوکه)
_ات رفت سمت میز نوشیدنی به لیوان ابجو برداشت خاستم برم پیشش که تهیونگ جلوم سبز شد
تهیونگ: کوکککک
_چه مرگته تهیونگ معلومه کجایی از صبح؟
تهیونگ: رفته بودم یه جای خوب *نیشخند *
_چقدر بامزه ای...
تهیونگ: اینا رو ولش برین پیش بقیه بشینیم
_باشه بریم
رفتیم پیش بقیه نشستیم که ات هم اومد
+هی هانا معلومه از صبح کجایی
هانا: اها راستی اینم کارتت
رفتم و یچیزی واسه ی خودم خریدم
تهیونگ: ارههههه یه ماشین فرار خفن که تازه وارد بازار شدههههه ۱ میلیارررر وون بود باورت میشه
+دهنم از تعجب باز بود
هانا شوخی میکنی
هانا: اره بابا (خنده ضایع)
+هانااااا
هانا: خودت گفتی خب
+به هر حال به کتفم
هانا: تغییر مودتو
راستی تهیونگ جان اینقدر بل بل زبونی برو برام به نوشیدنی بیار (نگاه های ترسانک)
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part35
+چشام از تعجب به باز شدع بود که کوک خندید
_شوخی کردم همکارمه
&به هر حال هواست باشه اینجا خونه ی خاله نیست
+حواسم به همه چیز هست جؤن
دستمو مثل تفنگ گرفتم سمتش
پخخخ
خنده *
ترسیدی؟
تا جؤن خاست چیزی بگه
یه دختره اومد جلو و با کوک دست داد
~کوک بهت تسلیت میگم... هیق
_ممنون
~کوک این هرزه کیه
_خفه....
+همونی که چاک سینش بیرونه جز نیپلش (اشاره به لباسش)
هرزه بودن لقب خوبیه خوشبختم هرزه جوون منم ات هستم
آه چقدر تشنمه
کوک اینجا نوشیدنی نداره
_با اجازتون عمو جون و کاترین(کاترین دختر عموی کوکه)
_ات رفت سمت میز نوشیدنی به لیوان ابجو برداشت خاستم برم پیشش که تهیونگ جلوم سبز شد
تهیونگ: کوکککک
_چه مرگته تهیونگ معلومه کجایی از صبح؟
تهیونگ: رفته بودم یه جای خوب *نیشخند *
_چقدر بامزه ای...
تهیونگ: اینا رو ولش برین پیش بقیه بشینیم
_باشه بریم
رفتیم پیش بقیه نشستیم که ات هم اومد
+هی هانا معلومه از صبح کجایی
هانا: اها راستی اینم کارتت
رفتم و یچیزی واسه ی خودم خریدم
تهیونگ: ارههههه یه ماشین فرار خفن که تازه وارد بازار شدههههه ۱ میلیارررر وون بود باورت میشه
+دهنم از تعجب باز بود
هانا شوخی میکنی
هانا: اره بابا (خنده ضایع)
+هانااااا
هانا: خودت گفتی خب
+به هر حال به کتفم
هانا: تغییر مودتو
راستی تهیونگ جان اینقدر بل بل زبونی برو برام به نوشیدنی بیار (نگاه های ترسانک)
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۶.۰k
- ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط