دو برادر یا دو دوست
دو برادر یا دو دوست ✨
قسمت ۷🌌
شدو❤
فک نمیکردم سونیک اینقدر ناراحت شه که فک کنه چیزی تو اتاقم هست که نظرم درموردش عوض شده باشه ...
من : سونیک من هیچ وقت هیچ وقت نظرم درموردت عوض نمیشه فقط بخاطر کاری که دارم سرم خیلی شلوغه و وقت هیچ کاری رو ندارم ... ولی اینو بدون که نظرم درمودت هیچ وقت عوض نمیشه
هنوز سرش پایین بود ... اروم چونش رو گرفتم و به صورتم نزدیکش کردم...ترس و ناراحتی تو چشماش دیده میشد
اون : شدو
اروم از رو مبل بلند شدم و جلوی خود سونیک از مدیر شکرت مرخصی گرفتم
من : دوس داری چه کار کنیم
انگار دنیا رو بهش دادن
اون : ایوللللللل اخخخخ جونننن یوهوووو ممنون داداشششش
محکم پرید تو بغلم نمیدونستم اینقدر خوشحالش میکنه اگه میدونستم زودتر مرخصی می گرفتم
من : خواهش ... حالا دوس داری چکار کنی
یکم فکر کرد
اون : جایی که هم من عاشقشم و هم تو
یه لبخند شیطانی زد که معلوم بود میخواد منو ببره جایی که دوست ندارم ...پارک هوا
من : منظورت پارکه هوا نی
اون : 😖
من : خب پس درست حدس زدم اره
اون : اره ولی ... تو هر جور شدی باید بری اونجا ( قیافش😐)
یکم صداش رو بلند کرده بود که مثلا میخواست بگه که اگه نیام ... اوفففف
من : باشه بابا اومدم
از خوشحالی یه جیغی تو گوشم کشید ... اییی این جیغ بود ؟ انگار اومدن خواننده ی کفتر کاکل به سر وای وایو اوردن اینجا تو گوشم داد زده ... خیلی صداش اون موقع شبیه خواننده بود
اون : بریم
من : فقط امیدوارم پشیمون نشم
دستمو گرفتو با سرعت منو رسند به پارک
من : به جان من اروم ترم میتونستی بیایا
( سونیک اروم میخنده )
اون : شدو یکم خوش بین باش پسر
من : که چیشه
اون : ای بابام مگه هر چیزی باید یه فایده ای داشته باشه
من : اره
اون : خدای ضد حال
من : چی گفتی
اون : من نه من که چیزی نگفتم نه
من : تو گفتیو منم باور کردم
داشتیم توی پارک قدم میزدیم نمیدونم اینجا چه جذابیتی داره که سونیک اینقدر اینجا رو دوست داره
به جلو نگا کردم سونیک جلو تر از من بود و داشت اسمم رو صدا میزد
اون : شدو ... شدو بیا
من : اومدم
منم دنبالش راه افتادم که به یه جنگل رسیدیم ( شدو از این پاکه بدش میاد چون به جنگل راه داره ...) و سونیک رف تو جنگل
من : سونیک ..اَهههههه
دنبالش راه افتادم
من : سونیک داری کجا میری ها
اون : فقط دنبالم بیا
دسیدیم به یه بن بست ... البته گیاه و برگ اونجا رو بن بست کرده بود
من : اینجا چه جذابیتی داره
اون : وایسا
شاخو برگا رو کنار میزنه و یه تناب از لای اونا برمیداره و اونو میکشه ... ( باز شدن راهشون)
من : سونیک
شوکه شدم یعنی اینجا رو خودش درست کرده
اون : با خونه ی درختی من اشنا شو شدو
من : خودت اینو ساختی
اون : مگه چشه
بهش نگا کردم ... نمیدونم چی بگم کارش واقعا خلاقانست
من:کارت عالیه سونیک
ادامه دارد...
قسمت ۷🌌
شدو❤
فک نمیکردم سونیک اینقدر ناراحت شه که فک کنه چیزی تو اتاقم هست که نظرم درموردش عوض شده باشه ...
من : سونیک من هیچ وقت هیچ وقت نظرم درموردت عوض نمیشه فقط بخاطر کاری که دارم سرم خیلی شلوغه و وقت هیچ کاری رو ندارم ... ولی اینو بدون که نظرم درمودت هیچ وقت عوض نمیشه
هنوز سرش پایین بود ... اروم چونش رو گرفتم و به صورتم نزدیکش کردم...ترس و ناراحتی تو چشماش دیده میشد
اون : شدو
اروم از رو مبل بلند شدم و جلوی خود سونیک از مدیر شکرت مرخصی گرفتم
من : دوس داری چه کار کنیم
انگار دنیا رو بهش دادن
اون : ایوللللللل اخخخخ جونننن یوهوووو ممنون داداشششش
محکم پرید تو بغلم نمیدونستم اینقدر خوشحالش میکنه اگه میدونستم زودتر مرخصی می گرفتم
من : خواهش ... حالا دوس داری چکار کنی
یکم فکر کرد
اون : جایی که هم من عاشقشم و هم تو
یه لبخند شیطانی زد که معلوم بود میخواد منو ببره جایی که دوست ندارم ...پارک هوا
من : منظورت پارکه هوا نی
اون : 😖
من : خب پس درست حدس زدم اره
اون : اره ولی ... تو هر جور شدی باید بری اونجا ( قیافش😐)
یکم صداش رو بلند کرده بود که مثلا میخواست بگه که اگه نیام ... اوفففف
من : باشه بابا اومدم
از خوشحالی یه جیغی تو گوشم کشید ... اییی این جیغ بود ؟ انگار اومدن خواننده ی کفتر کاکل به سر وای وایو اوردن اینجا تو گوشم داد زده ... خیلی صداش اون موقع شبیه خواننده بود
اون : بریم
من : فقط امیدوارم پشیمون نشم
دستمو گرفتو با سرعت منو رسند به پارک
من : به جان من اروم ترم میتونستی بیایا
( سونیک اروم میخنده )
اون : شدو یکم خوش بین باش پسر
من : که چیشه
اون : ای بابام مگه هر چیزی باید یه فایده ای داشته باشه
من : اره
اون : خدای ضد حال
من : چی گفتی
اون : من نه من که چیزی نگفتم نه
من : تو گفتیو منم باور کردم
داشتیم توی پارک قدم میزدیم نمیدونم اینجا چه جذابیتی داره که سونیک اینقدر اینجا رو دوست داره
به جلو نگا کردم سونیک جلو تر از من بود و داشت اسمم رو صدا میزد
اون : شدو ... شدو بیا
من : اومدم
منم دنبالش راه افتادم که به یه جنگل رسیدیم ( شدو از این پاکه بدش میاد چون به جنگل راه داره ...) و سونیک رف تو جنگل
من : سونیک ..اَهههههه
دنبالش راه افتادم
من : سونیک داری کجا میری ها
اون : فقط دنبالم بیا
دسیدیم به یه بن بست ... البته گیاه و برگ اونجا رو بن بست کرده بود
من : اینجا چه جذابیتی داره
اون : وایسا
شاخو برگا رو کنار میزنه و یه تناب از لای اونا برمیداره و اونو میکشه ... ( باز شدن راهشون)
من : سونیک
شوکه شدم یعنی اینجا رو خودش درست کرده
اون : با خونه ی درختی من اشنا شو شدو
من : خودت اینو ساختی
اون : مگه چشه
بهش نگا کردم ... نمیدونم چی بگم کارش واقعا خلاقانست
من:کارت عالیه سونیک
ادامه دارد...
- ۳.۴k
- ۰۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط