Part116
Part116
×بریم?
+اوهوم ..
اخرین لقمه رو تو دهنم گذاشتم و دست کوک رو گرفتمو از خونه خارج شدیم… رفتیم تا وسایل اتاق خوابمونو بگیریم…
+کوک این سرویس خواب بنظرت چطوره ??
×اووم نمیدونم اگه دوسش داری میخریمش
+یاااا. خب تو هم نظر بده ناسلامتی.. (یکم من و مون کردم ) ناسلامتی قراره هر دومون ازش استفاده کنیم ..
خندید ..
×اوووم…
پرید رو تخت و روش خوابید
×خیلی راحته من میگم همینو بخریم ..
+اوهوم منم اینو دوست دارم…
تقریبا همه چی خریده بودیم ...صبح اومده بودیم خرید و حالا ساعت ۸ شب بود ..
×ناهارم نخوردیم بریم یه چیزی بخوریم
+اخخخ.. ارههه خیلی گشنمههههههههههههههه
یه دفعه هین بلندی کشیدم
×چیشددددد?
+کوووووووک بویم اونجا کنار ساحللللل از اون دکه برام از اون نونای شکلاتی میخری???? من عاشق اوناااااام
×مطمئنی ..??داری یه رستوران عالی رو از دست میدیاا
+کوک تو سئول رستوران زیاد میریم ولی همیشه که نمیتونیم کنار ساحل غذا بخورییییییم
×باشه پس بریم
پل چوبی رو گذروندیم و به دکه رسیدیم
×بیا بشین اینجا تا من شیرینیارو با چایی بیارم
+نه بیا بریم کنار ساحل بشینیم
×(لبخندی زد ) باشه
از پیرمرد مهربونی که اونجا بود شیرینی هامونو تحویل گرفتیم و سمت ساعت راه افتادیم ..
+بیا رو این تخته سنگا بشینیم… ببین حتی جای روشن کردن اتیش هم هست
×و این یعنی من باید اتیش درست کنم ?!
خندیدمو خودمو مظلوم کردم
×هعییی روزگار باشه دودی شدنم به این این حالت چهره تو میارزه
بعد روشن کردن اتیش کنارم نشست ..از سمت دریا نسیم ملایمی میوزید… سرمو رو شونه هاش گذاشتم..
+نمیشه زود تر از یک ماه برگردین ?
×اخه اسمش اینه یه کنسرته ..کم کم باید تو دو سه تا از شهرای تایلند کنسرت بزاریم تازه فن ساین و این چیزا هم که دیگه خودت میدونی
+باشه ..
یکم تو همون حالت موندیم
+میشه برام ترانه بخونی ?
×باشه
شروع کرد به خوندن ترانه جدیدش که خودش داشت روش کار . .
ساعتی بعد بلند شدیم و سمت ماشین رفتیم
×ا/ت تو نبود من به خونه دست نزن ..بزار بیام بعد میریم خونه رو درست میکنیم
+باشه خیالت راحت… این مدت زیادی از رئیس مرخصی گرفتم حسابی سرم شلوغ میشه وقت نمیکنم
#loveme°•
×بریم?
+اوهوم ..
اخرین لقمه رو تو دهنم گذاشتم و دست کوک رو گرفتمو از خونه خارج شدیم… رفتیم تا وسایل اتاق خوابمونو بگیریم…
+کوک این سرویس خواب بنظرت چطوره ??
×اووم نمیدونم اگه دوسش داری میخریمش
+یاااا. خب تو هم نظر بده ناسلامتی.. (یکم من و مون کردم ) ناسلامتی قراره هر دومون ازش استفاده کنیم ..
خندید ..
×اوووم…
پرید رو تخت و روش خوابید
×خیلی راحته من میگم همینو بخریم ..
+اوهوم منم اینو دوست دارم…
تقریبا همه چی خریده بودیم ...صبح اومده بودیم خرید و حالا ساعت ۸ شب بود ..
×ناهارم نخوردیم بریم یه چیزی بخوریم
+اخخخ.. ارههه خیلی گشنمههههههههههههههه
یه دفعه هین بلندی کشیدم
×چیشددددد?
+کوووووووک بویم اونجا کنار ساحللللل از اون دکه برام از اون نونای شکلاتی میخری???? من عاشق اوناااااام
×مطمئنی ..??داری یه رستوران عالی رو از دست میدیاا
+کوک تو سئول رستوران زیاد میریم ولی همیشه که نمیتونیم کنار ساحل غذا بخورییییییم
×باشه پس بریم
پل چوبی رو گذروندیم و به دکه رسیدیم
×بیا بشین اینجا تا من شیرینیارو با چایی بیارم
+نه بیا بریم کنار ساحل بشینیم
×(لبخندی زد ) باشه
از پیرمرد مهربونی که اونجا بود شیرینی هامونو تحویل گرفتیم و سمت ساعت راه افتادیم ..
+بیا رو این تخته سنگا بشینیم… ببین حتی جای روشن کردن اتیش هم هست
×و این یعنی من باید اتیش درست کنم ?!
خندیدمو خودمو مظلوم کردم
×هعییی روزگار باشه دودی شدنم به این این حالت چهره تو میارزه
بعد روشن کردن اتیش کنارم نشست ..از سمت دریا نسیم ملایمی میوزید… سرمو رو شونه هاش گذاشتم..
+نمیشه زود تر از یک ماه برگردین ?
×اخه اسمش اینه یه کنسرته ..کم کم باید تو دو سه تا از شهرای تایلند کنسرت بزاریم تازه فن ساین و این چیزا هم که دیگه خودت میدونی
+باشه ..
یکم تو همون حالت موندیم
+میشه برام ترانه بخونی ?
×باشه
شروع کرد به خوندن ترانه جدیدش که خودش داشت روش کار . .
ساعتی بعد بلند شدیم و سمت ماشین رفتیم
×ا/ت تو نبود من به خونه دست نزن ..بزار بیام بعد میریم خونه رو درست میکنیم
+باشه خیالت راحت… این مدت زیادی از رئیس مرخصی گرفتم حسابی سرم شلوغ میشه وقت نمیکنم
#loveme°•
۹.۵k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.