اگر چه اجبار بود

اگر چه اجبار بود

فصل اول ( پارت اول )

ویو ا.ت ..

سلام من کیم ا.ت هستم و از درس متنفرم . بزارید داستان رو از اونجایی که باید شروع کنم خب ( اهههههممممممم) دوستم چو سارا یا بهتره بگم دشمنم بهم زنگ زد حالا چرا بهش میگم دشمن !!؟ دختر بیشعور یه خیلی کصافت آشغال یه ه*ر*ز*ه کثیفه .... خلاصه بگذریم که بهم زنگ زد و به یه پارتی دعوتم کرد اول قبول نکردم ولی کم کم راضی شدم و رفتم . چو سارا یه برادر داره از خودش کثیف تر و آشغال تره خیلی .... هر روز با یه دختره و دو بار ازدواج کرده و هر دو بار زناش قضیه رو می‌فهمیدن و ازش طلاق میگرفتن ... خلاصه که به پارتی که رفتم پر بود از پسر و دخترایی که کلی الکل خورده بودن ( منظور هون پیک و مشروب ) توی پارتی ساعت های ۱۰:۳۰ بود که دیگه خسته شده بودم رفتم بالا تو همون اتاقی که وسایلام و گذاشته بودم . وسایلام و ورداشتم میخواستم برم بیرون که دیدم برادر چو سارا چو سه چانگ تو چار چوب در ایستاده و با چشم های خمارش بهم خیره شده اومد تو در و بست و به سمتم اومد و گفت .

لی چانگ = چههههههه عروسکییییییییی ( مست )

ا.ت = برو گمشو کصافت ( بلند )

لی سه چانگ = عمرااااااااا ( مست )

یه دفعه با یه حرکت من و انداخت رو تخت و زیر گوشم با همون صدای خمارش ولی حالت تحدیدی گفت .

لی سه چانگ = وحشی بازی در نمیاری و اگر نه خونت پایه خودته

ا.ت = ولم کن روانیییییی ( داد )

لی سه چانگ = هیییییس خودم رامت میکنم ( مست )

همون لحظه لباش و گذاشت رو لبا*m و وحشیانه می‌بوسید اینقدر وحشیانه لب*miو می‌بوسید که طمع خون و تو ذهنم حس کردم.‌

....


....


...


....

.....

خماریییییییییی😂😂😂😂

ادامه دارد ⁦❤️⁩
دیدگاه ها (۱)

اگر چه اجبار بود ...

اگر چه اجبار بود فصل اول (پارت سوم ) ویو کوک....به ساعت نگاه...

اگر چه اجبار بود معرفی فیک 👇شخصیت ها =کیم ا.ت، جئون جونگ کوک...

حق به توان چند 🤣😂

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط