پارت²⁸
پارت²⁸
اتویو
مغزم خیلی مشغول بود
از خونهی چانیول زدم بیرون ک دیدم داره میدوعه سمتم
ات ـ وایساا همونجا
یونگی ـ خوبی؟از سرت داره تون میاد
ات ـ شت نگو بخیههام باز شدن..*اروم*
یونگی ـ میشه بیام پیشت؟
ات ـ چیزی دستت نیس؟تو جیبت چی؟
یونگی ـ ن چطور؟
ات ـ هوفف بیا هیچ
ات ـ گوشی همراهت داری؟
یونگی ـ اره چطور؟
ات ـ عه راستی گوشیه خودم هس😂
ی نگا ب کف کلم کردم
ات ـ هومم پاره شد..
یونگی ـ چی؟
ات ـ بخیهم
یونگی ـ میخای بریم دکتر؟
ات ـ ن ممنون اقای...؟
یونگی ـ مین یونگی هستم..و شما؟
ات ـ جئون ات..خوشوقتمـ..
زینگ زینگ*گوشیه ات😂*
ات ـ هومم چ حلال زاده..الو سلام تهیونگ
تهیونگ ـ معلوم هست کجایی؟
ات ـ خونهی چانیول...*پوکر*
تهیونگ ـ چیزیت نشد؟
ات ـ ن ولی خیلی چیزا دستگیرم شد...راستی من یسر میرم بیمارستان..ب کوک بگو شاید دیر برسم خونه
تهیونگ ـ چرا چیشده؟
ات ـ بخیهی کلم وا شده
تهیونگ ـ میخای بیام؟
ات ـ ن ممنون خودم میرم..فعلا
تهیونگ ـ بای
یونگی ـ کی بود؟
ات ـ دوستم
یونگی ـ دوس پسرت؟
ات ـ ن بابا..دوست عادی😂
ــ
حیمایت؟
نمیدونم چرا دستم یاری نمیکنه ی غلط مینویسم😭😐
اتویو
مغزم خیلی مشغول بود
از خونهی چانیول زدم بیرون ک دیدم داره میدوعه سمتم
ات ـ وایساا همونجا
یونگی ـ خوبی؟از سرت داره تون میاد
ات ـ شت نگو بخیههام باز شدن..*اروم*
یونگی ـ میشه بیام پیشت؟
ات ـ چیزی دستت نیس؟تو جیبت چی؟
یونگی ـ ن چطور؟
ات ـ هوفف بیا هیچ
ات ـ گوشی همراهت داری؟
یونگی ـ اره چطور؟
ات ـ عه راستی گوشیه خودم هس😂
ی نگا ب کف کلم کردم
ات ـ هومم پاره شد..
یونگی ـ چی؟
ات ـ بخیهم
یونگی ـ میخای بریم دکتر؟
ات ـ ن ممنون اقای...؟
یونگی ـ مین یونگی هستم..و شما؟
ات ـ جئون ات..خوشوقتمـ..
زینگ زینگ*گوشیه ات😂*
ات ـ هومم چ حلال زاده..الو سلام تهیونگ
تهیونگ ـ معلوم هست کجایی؟
ات ـ خونهی چانیول...*پوکر*
تهیونگ ـ چیزیت نشد؟
ات ـ ن ولی خیلی چیزا دستگیرم شد...راستی من یسر میرم بیمارستان..ب کوک بگو شاید دیر برسم خونه
تهیونگ ـ چرا چیشده؟
ات ـ بخیهی کلم وا شده
تهیونگ ـ میخای بیام؟
ات ـ ن ممنون خودم میرم..فعلا
تهیونگ ـ بای
یونگی ـ کی بود؟
ات ـ دوستم
یونگی ـ دوس پسرت؟
ات ـ ن بابا..دوست عادی😂
ــ
حیمایت؟
نمیدونم چرا دستم یاری نمیکنه ی غلط مینویسم😭😐
۱۰.۴k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.